سید عبدالجواد موسوی: همین اول افاضات امین توکلی زاده معاون شهردار تهران را درباره انتقام سخت بخوانید تا خدمتتان عرض کنم عرایضم را: همین که ورزشکاران ما در مسابقهای شرکت نمیکنند که نماینده اسرائیل در مقابل اوست، انتقام سخت ماست.
تازه این یک نمونه از صدها نمونهای است که به چشمم خورده است و باز میتوانم شهادت بدهم این نمونه یکی از آبرومندانهترین اقوالی بود که بر زبان مسئولان جاری شد. دیگری میگوید ما از قبل آمادگی داشتیم و آن دیگری میگوید:انتقام این جنایات از قبل گرفته شده بود.
بامزهتر هم داریم:این فجایع باعث میشود انتخابات شکوهمندی برگزار شود.
شما به عنوان یک مخاطب با شنیدن چنین جملاتی چه حس و حالی پیدا میکنید؟ یک نفر پیدا نمیشود میان این همه مسئول تا از اهمیت جان آدمها صحبت کند؟ یک نفر پیدا نمیشود به گونهای سخن بگوید تا مرهمی بر زخم داغ دیدگان باشد؟ سخنگوی دولت این وسط چه کاره است؟
سخن گفتن نوعی مهارت است. عیب و هنر فرد را عیان میسازد و مشتش را باز میکند. اصلا یکی از دلایلی که قبل از انتخابات ریاست جمهوری، نامزدهای انتخاباتی را رو بروی یک دیگر قرار میدهند تا در آن آوردگاه مشخص شود کدام یک صلاحیت به دست گرفتن سرنوشت میلیونها انسان را دارند همین فن سخنوری است.
به تعبیر جاودانه امیرالمومنین:مرد در زیر زبان خویش پنهان است. یعنی مرد باید سخن بگوید تا حقیقت وجودی خویش را آشکار سازد.
اگر سخن حضرت امیر را معیار قرار دهیم باید بگوییم اوضاع مسئولان کنونی کشور به ویژه در قوه مجریه و مقننه فاجعه بار است. کمتر روزی است که ادبیات مغلوط و پر از حشو و بی سر و ته و گاهی فکاهی و مضحک بعضی از این بزرگان در فضای مجازی دست به دست نشود. ادبیاتی که خشم مردم به تنگ آمده را بیشتر میکند و نمک بر زخمهای بی شمار آنان میپاشد و اگرچه ممکن است آنها را بخنداند، اما مصداق آن شعر است که فرمود:کارم از گریه گذشته است بدان میخندم.
در همین ماجرای اخیر هرچه گشتم سخن معقول نیافتم. حتی بیانیهای که بتوان با استناد به آن آرام گرفت که زمام امور به دست کسانی است که حواسشان به امنیت من و شماست.
گویی جماعت مسابقه گذاشته اند برای هرچه نامفهومتر و بی ربطتر حرف زدن. گویی مسابقهای برقرار است برای خودنمایی و جلوه فروشی سیاسی و از خون عزیزان مظلوم در فاجعه کرمان استفاده ابزاری کردن که اگر این گونه نیست چه معنایی دارد کسی عدم حضور ورزشکاران ما را در مقابل ورزشکاران رژیم صهیونیستی انتقام سخت بخواند؟ یعنی اگر کسی قرار باشد انتقام سخت را به تمسخر بگیرد از این مضحکتر میسر است؟ اصلا چه کسی از ورزشکاران انتظار دارد انتقام خون شهدای فاجعه کرمان را از جنایتکاران بگیرد؟ این رجز خوانیهای خنده آورنده که دستمایه جُک و طنز میشود چرا باید به رسانهها راه پیدا کنند؟
من که کارهای نیستم، اما اگر کارهای بودم بخشنامه ای، دستوری، چیزی صادر میکردم که مسئولان این قدر حرف نزنند. آن هم در هر زمینه ای. به قول معروف:حرف زدن که بلد نیستید، اما آیا حرف نزدن هم بلد نیستید.
همین دیروز پریروز آماری تکان دهنده منتشر شد:بیش از نود درصد تهرانیها سرزنده نیستند. خدا را گواه میگیرم اگر مسئولان حرف نزنند درصد زیادی از این عدم سرزندگی مشکلش حل میشود. امتحان کنید. شما که همه جور آزمون و خطا را روی این مردم بیچاره امتحان کرده اید. این یکی را هم امتحان کنید.
میدانم برایتان سخت است. خیلی از شماها خودتان را کشته اید تا به این پست و مقام برسید فقط به این خاطر که با دیدن میکرفن غش و ضعف میروید، اما شما را به خدا برای مدتی هم که شده پا روی نفس اماره تان بگذارید و حرف نزنید.
اگر حال و روز این مردم بهتر نشد هرچه دلتان خواست به من بگویید. مگر این که حقیقتا تعمدی در کارتان باشد و به عمد بخواهید سوهان روح و روان ما بشوید که در آن صورت باید به شما تبریک گفت. موفق شده اید. فقط سه دهم درصد از مردم سرزنده اند که آن هم احتمالا شما و اطرافیان شما هستند. مبارک باد بر شما و اطرافیانتان.