قدسآنلاین نوشت: اواخر دهه ۵۰ توسعه کشاورزی در کشور شروع شد، مدیران به رشد صنایع علاقهمند شدند و شهرها توسعه پیدا کرد. با توسعه کشاورزی، آب را از رودخانهها گرفتند و چاه زدند. برای آب شُرب، سد ساختند. سپس آب را به صنعت دادند. جمعیت افزایش یافت و شهر بهسرعت توسعه پیدا کرد و با گذشت کمتر از سه دهه، نخستین علائم کاهش سطح آب دریاچه ارومیه در سال ۱۳۷۹ ظاهر شد. با این حال، برداشت آب از دریاچه ارومیه و حوضههای اطراف آن متوقف نشد و با آنکه سال ۱۳۹۲ محدودیتهای توسعه اراضی در دستور کار کارگروه احیای دریاچه ارومیه و سازمانهای مسئول قرار گرفت، زمینهای کشاورزی و تغییر کاربری اراضی حوضه با شتاب بیشتری توسعه یافت تا جایی که سطح آب این دریاچه ۹۷درصد کاهش پیدا کرد.
البته در این مدت نسخههایی همچون انتقال۳۰۰میلیون مترمکعب آب از تصفیهخانههای اطراف برای احیای این دریاچه پیچیده شد، اما این مقدار آب دربرابر کاهش قابل توجه سطح آب این دریاچه بیتأثیر بوده و اکنون نفسهای دریاچه ارومیه به شماره افتاده است.
زندهسازی دریاچه ارومیه غیرممکن نیست
اما رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه دانشگاه ارومیه به ما میگوید: اگر در مسیر احیا قرار بگیریم، زندهسازی دریاچه ارومیه غیرممکن نیست. اما واقعیت این است نبود مدیریت یکپارچه منابع آب، نبود برنامهریزی و تلاش برای جلب مشارکت ذینفعان در حفظ و صیانت از منابع آب، مسیر احیای دریاچه ارومیه را مسدود کرده و تاکنون در مسیر احیا قرار نگرفتهایم. دکتر کامران زینالزاده تغییرات اقلیمی و همچنین تأثیرات ناشی از دخالتهای انسانها در محیط زیست را دو عامل اصلی کاهش سطح آب دریاچه ارومیه میداند و میافزاید: خشک شدن دریاچهها و کاهش منابع آب سطحی از پیامدهای مخرب تغییرات اقلیمی است که در حال حاضر بیشتر تالابها، رودخانهها و دریاچههای کشور و بسیاری از مناطق دیگر جهان با آن مواجه شدهاند. اما در از بین رفتن دریاچه ارومیه سهم دخالتهای انسانی بیشتر از تأثیر تغییرات اقلیمی بوده است. بنابراین، با توجه به اینکه منشأ اصلی این بحران، فعالیتهای انسانی است، میتوان امید داشت با مدیریت صحیح مصرف آب، بهرهبرداری پایدار از منابع آب و تغییر الگوی مصرف آب، این اکوسیستم بینظیر جهانی از وضعیت فاجعهبار خارج شود و شرایط بهتری را تجربه کند.
وی با اشاره به اینکه ما تاکنون نتوانستهایم در مسیر احیای دریاچه ارومیه قرار بگیریم، اضافه میکند: در شرایط موجود که دریاچه ارومیه بدترین وضعیت خود را در چند دهه اخیر سپری میکند، شاهد ادامه توسعه گسترده زمینهای کشاورزی، تغییر الگوی کشت به گیاهان آببر، مصرف بالای آب شهری ساکنان منطقه و در کمال تعجب، صادرات محصولاتی با مصرف بالای آب مثل سیب، یونجه، چغندرقند و هندوانه به خارج از حوضه آبریز دریاچه ارومیه هستیم.
زینالزاده با اشاره به اینکه شرایط فعلی دریاچه ارومیه نگرانکننده است، میگوید: وضعیت این دریاچه با ارزشهای بالای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی؛ نتیجه سیاستهای مزاحم و متعارض دستگاههای اجرایی و برنامههای توسعه ناپایدار با محوریت توسعه کشاورزی بدون لحاظ ظرفیتهای آب برگشتپذیر منطقه است که متأسفانه این شرایط با تغییر دولتها و بهدلیل بیتوجهی به تجارب گذشته، سختتر شده است.
نبود مدیریت یکپارچه در عرصه منابع آبوخاک
این عضو هیئت علمی دانشگاه ارومیه مهمترین مشکل این دریاچه را نبود حکمرانی آب میداند و میافزاید: اگر قوانین مرتبط با منابع آبوخاک در حوزه آب و کشاورزی بهدرستی اجرا میشد، هرگز دریاچه ارومیه به این روز نمیافتاد. نبود مدیریت یکپارچه در عرصه منابع آبوخاک حوضه آبریز دریاچه ارومیه، تنها موجب از دست دادن دریاچه بزرگ ارومیه نشده، بلکه از آن فاجعهبارتر کاهش نگرانکننده منابع آب زیرزمینی باارزش و غیرقابل برگشت در دشتهای این حوضه آبریز است. این در حالی است که با مدیریت صحیح مصرف و حکمرانی مؤثر آب، میتوان به احیای نسبی این دریاچه و سایر تالابها و رودخانهها امیدوار بود، اما منابع آب زیرزمینی که نتیجه هزاران سال ذخیره تدریجی آب در سفرههای آب زیرزمینیاند غیرقابل احیا هستند. متأسفانه در دوره فعالیت کارگروههای احیای دریاچه ارومیه در دولتهای مختلف، توجه جدی به جلب مشارکت ذینفعان و ساکنان منطقه در حفظ و صیانت از منابع آب حوضه و احیای دریاچه نشده است. نشانههای بارز این بیتوجهی، رشد فزاینده زمینهای کشاورزی و توسعه باغها، مصرف آب بالای شهری، تولید بالای محصولات با نیاز آبی بالا مانند سیب، انواع میوههای هستهدار، هندوانه، یونجه و چغندرقند و ایجاد صنایع پرمصرف آب در منطقه است بهطوریکه در اوج این بحران آبی، حوضه آبریز بحرانزده دریاچه ارومیه، صادرکننده بسیاری از این محصولات به استانهای دیگر و کشورهای همسایه است.
رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه دانشگاه ارومیه با تأکید بر اهمیت احیای این دریاچه، ادامه میدهد: مطالعات متعدد، پیامدهای منفی حاصل از خشک شدن دریاچه ارومیه روی سلامت انسانها و موجودات زنده حوضه آبریز، اکوسیستم اطراف دریاچه، زمینهای کشاورزی، آبوهوای مناطق مجاور دریاچه و اقتصاد منطقه را نشان دادهاند. اما از آنجا که نقشه راه متناسب با واقعیتهای منطقه وجود ندارد هر روز شاهد از دست رفتن آب دریاچه ارومیه و افت شدید منابع آب زیرزمینی هستیم.
زینالزاده شرط احیای دریاچه ارومیه را ایجاد تحول و تغییر اساسی در نگرش و فعالیت وزارتخانههای جهاد کشاورزی و نیرو، تغییر سیاستهای این دو وزارتخانه و همچنین جلب توجه و مشارکت ساکنان منطقه میداند. استفاده از ظرفیتهای سازمانهای مردمنهاد و باورهای فرهنگی و میهندوستی ساکنان منطقه در حفظ و احیای دریاچه ارومیه میتواند پیشران قوی در احیای این اکوسیستم آبی مهم جهانی باشد. واقعیت این است اگر امروز از احیای دریاچه ارومیه بگذریم، در آینده باید از دریاچه بختگان، تالابهای اطراف دریاچه ارومیه و هورالعظیم و هامونهای سیستان هم بگذریم و سرانجام روزی فرا میرسد که منابع آب زیرزمینی هم تمام خواهد شد. آیا آن روز این سرزمین از ما خواهد گذشت؟