محمد کاظم سجادپور: هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه پیشین آمریکا در 29 نوامبر 2023 (8/9/1402) در 100 سالگی درگذشت.
مرگ او، همانند جشن 100 سالگی او که در اردیبهشت ماه سال جاری در نیویورک برگزار شد، در سراسر دنیا، همراه شد با مقالات و گزارشهایی که به تحلیل زندگی پرنشیب او پرداختند، او بیش از 60 سال، سایه سنگینی بر فکر و عمل سیاست خارجی آمریکا انداخت.
او در دهها پرونده سنگین سیاست خارجی آمریکا حضور داشت. کیسینجر دوستان و دشمنان متعددی را به خود مشغول ساخت. او که خود نویسنده دهها کتاب و مقاله بود موضوع تحقیقات و پژوهشهای مختلفی شد.
ولی شاید در میان انبوه مطالبی که پیرامون زندگی کیسینجر وجود دارد، این پرسش کلیدیتر باشد که چگونه میتوان از طریق بررسی کارنامه کیسینجر، ماهیت نقش فرد یا افراد را در شکلگیری و اداره سیاست خارجی آمریکا مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ برای پاسخ به این پرسش باید شخصیت اثرگذار کیسینجر بر سیاست خارجی آمریکا، «مشارکت» او در تصمیمات کلان سیاست خارجی آن کشور و نهایتاً پیآمدهای منظومه گفتاری و کرداری در عرصه روابط بینالمللی آمریکا را مورد مداقه قرار داد.
کیسینجر بیتردید شخصیتی مؤثر در سیاست خارجی آمریکا بود که تقریباً مشابهی با او در دوران اخیر را نمیتوان یافت. او ترکیبی منحصر به فرد از مهاجرت، کار، تحصیل، دانش و اقدامات چندلایه زندگی را همراه با عمر طولانی و فعال به نمایش گذاشت. او مردادماه گذشته، بعد از جشن تولد صد سالگی خود، به پکن سفر کرد و با مقامات چینی منجمله رئیس جمهور چین دیدار نمود. میزان استقبالی که چینیها از او کردند با هیچ مقام جاری در آمریکا نکردهاند .
زندگی او با مهاجرت از آلمان در دوران نوجوانی آغاز و خدمت در ارتش آمریکا در دوران جنگ دوم ادامه یافت و سپس با ورود به دانشگاه هاروارد و انجام تمامی مقاطع تحصیلی به عضویت هیات علمی آن دانشگاه درآمد و «کیسینجر آکادمیک» سنگ بنای ورود او به دنیای بوروکراتیک و دیپلماتیک شد و به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه در دولتهای نیکسون و فورد در اوج تنشهای داخلی در سیاست آمریکا در ماجرای واترگیت و همچنین جنگها و منازعات خارجی منجمله جنگ ویتنام، مهمترین فرد بهویژه در سیاست خارجی آمریکا شد و بعد از اتمام دوران سمتهای رسمی، وارد فعالیتهای اقتصادی در حوزه شرکتهای مشاورهای امور بینالمللی شد.
کمپانی او با نام «شرکای کیسینجر»، در پروندههای مهم بینالمللی، از پولسازترین کمپانیهاست و جالب آنکه مرگ او نیز با اطلاعیهای که توسط این کمپانی صادر گردید، اعلام شد.
او همچنین در عرصه رسانه و تولید دیدگاه، در مورد سیاست خارجی و روابط بینالمللی فعال بود و بالاترین رتبه رسانهای در رسانههای آمریکا را که «ستون نویس سندیکایی» است را کسب کرد. علاوه بر این با نخبگان سیاسی در آمریکا و جهان، پیوسته در تلاش بود و با پرسشگری مدام از آنها در تحلیل شرایط، دیدگاههای خود را مطرح کرده و ترویج مینمود. این اثرگذاری چندلایه و ترکیبی را باید در کنار مشارکت او در تصمیمات سیاست خارجی آمریکا مورد مطالعه قرار داد .
علیرغم شهرت و نامی که کیسینجر یافت، برخی از تصمیمات او در عرصه سیاست خارجی، فاجعهآفرین بود. فهرستی طولانی در این خصوص وجود دارد. او بود که در 1969، طراح حمله به کامبوج بود که در آن زمان در جنگ ویتنام بیطرف بود ولی در برداشت آمریکاییها محلی برای استفاده ویتکنگها شده بود.
بر اثر این تصمیم او آمریکاییها طی چهار سال 000/500 تن بمب بر سر مردم کامبوج ریختند و 000/300 کشته بجا گذاشتند. تقریباً اجماعی در بین پژوهشگران جنگ سرد وجود دارد که برآمدن خمرهای سرخ در سالهای بعد در کامبوج بازتاب و نتایج حملات هوایی آمریکا به آن کشور بود، خمرهای سرخ که مائومیست بودند، خود عامل قتل و کشتار 2 میلیون نفرند.
در سیاهه طولانی تصمیماتی که کیسینجر در آنها نقش داشته باید از کودتا علیه آلنده در شیلی و همینطور سالی دیکتاتورهای جهانی در دهه 70 میلادی نام برد. دولت ژنرال پینوشه، که جایگزین آلنده شد، براساس برخی از اسناد 000/20 نفر را شکنجه کرد و صدها نفر را کشت. کیسینجر همچنین ترغیبکننده سر هارتر در اشغال تیمور شرقی در 1976 بود که به 000/100 کشته انجامید، او در جنگ 1973 اعراب و اسرائیل، برقرار کننده خط تأمین تسلیحاتی رژیم صهیونیستی بود.
مردم بنگلادش و کردهای عراق نیز از تصمیمات کیسینجر آسیبهای فراوانی دیدند. در عین حال کیسینجر، در نزدیکی چین و آمریکا، در کاهش تنش بین آمریکا و شوروی در دهه هفتاد و پیگیری سیاست موسوم به رتانت، نقش ایفاء کرد و مذاکرهکننده اصلی آمریکا در پایان دادن به جنگ ویتنام بود. هرچند که در مورد ویتنام، صرفاً این مذاکرات او در پاریس با ویتکنگها نبود که به جنگ پایان داد.
او در دوران پسا اداری خود که مسئولیت سیاسی نداشت، از عمده تصمیمهای جنگطلبانه آمریکا منجمله در خاورمیانه حمایت کرد، اما آنچه که در سنجش نقش کیسینجر در سیاست خارجی آمریکا حائز اهمیت و سنگ بنای درک تصمیمگیریهای اوست، در مرحله اول دیدگاههای او میباشد.
او یک رئالیست خشک و متعصب بود که نمایش و اعمال قدرت را شرط موفقیت میدانست. فیالواقع «منفعت» آمریکا، براساس آنچه او به صورت رئالیستی تشخیص میداد، بر هر چیز در هر ارزشی در جهان داشت. به همین جهت ذرهای به حقوق انسانی باور نشان نداد. کشته شدن صدها هزار نفر، برای او رقمی محسوب نمیشد.
در گفتار، همان دیدگاههای قدرتپرستانه رئالیست گرایانه را بسته بندی میکرد.
اما در رفتار قدرتپرستی، آئین او بود. گفته میشود در حضور نیکسون، یعنی رئیس او، مجیز او را میگفت و در خفا، سخن دیگری میگفت؛ رواستا کی مبتنی بر پرستش قدرت.هرچه بود، نمیتوان سیاست خارجی آمریکا، در عرصه فکر و عمل را بدون کیسینجر مطالعه کرد و تهیه. او نشان داد به همان اندازه که ساختارهای سیاست خارجی آمریکا مهماند، افراد و شخصیتها هم نقش جدی دارند و این از واقعیتهای پایدار سیاست است .