ابوالقاسم قاسم زاده: پیدایش و استقرار کشور و دولتی به نام «اسرائیل» در سال 1948 میلادی، محصول تقسیم و توازن قدرت جدید بینالمللی (غربی و شرقی) بعد از پایان جنگ جهانی دوم است. در این سیر تکوین تاریخی اسرائیل، دو اصل شناخت و ارزیابی «زمان» و «بسط سرزمینی» همواره محوریت اصلی و استراتژیکی داشته و دارد.
شاخص این سیر تاریخی براساس موقعیت شناسی (زمان) جنگ است که مرحله به مرحله با تجاوز و اشغال سرزمین اعراب گسترش یافته و موجب آوارگی فلسطینیان از وطن خود شده است. گسترش سرزمینی از طریق جنگها موجب شد تا بخشی از خاک مصر در صحرای سینا و جولان در سوریه و کرانه باختری رود اردن و حتی مناطقی از جنوب لبنان به اشغال اسرائیل درآمد.
این سیر تاریخی با شکست دولتهای عربی در جنگ با اسرائیل تا دوران ریاست جمهوری سادات در مصر ادامه داشت که با پذیرش طرح سازش با اسرائیل مدتی ادامه یافت.
محصول آن، زمان گرفتن دولتهای اسرائیل از دولتهای عربی برای تثبیت اشغال و گسترش سرزمین از مسیر جنگ شد. در مرحله دیگر گسترش روابط دو و چندجانبه با دولتهای عربی و سپس با برخی از دولتهای غیرعرب در کشورهای اسلامی را به ویژه با پایان گرفتن جنگ ایران و عراق رژیم صهیونیستی برنامهریزی و اجرا کرد.
فربهسازی قدرت نظامی و فن آوریهای استراتژیکی به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با کمک آمریکا و اروپا در دستور کار طراحی و اجرای برنامههای دولت اسرائیل قرار گرفت. تا آنجا که اکنون به روایتهای غیررسمی اسرائیل دارای سلاح اتمی است. در حالی که تاکنون در آژانس اتمی عضویت رسمی ندارد.
سیر تکوین تاریخی اسرائیل نشان میدهد که بنیانگذاران، رهبران و احزاب سیاسی آن، چه راست یا چپ و یا افراطیون صهیونیست براین باور که جهان بر مدار «قدرت» میچرخد و نه «عدالت» اشتراک نظر دارند. برهمین اساس با استراتژی مدیریت زمان و زمین همواره در پی اقتدار و به اصطلاح سیاسی «هژمونی طلبی»اند.
«مقاومت» در برابر چنین باور صهیونیستی از سیرتاریخی و تحلیلی سربرآورد که تاریخ سیاسی، اجتماعی و جنگها در برابر هژمونی طلبی صهیونیستی راهی به جز آن برای فلسطینیان آواره از سرزمین تاریخی خود باقی نگذاشت.
حماس یکی از گروههای مقاومت فلسطینی است که با یورش وزیر کشور دولت نتانیاهو برای ویرانسازی مسجدالاقصی که سه بار به صحن مسجدالاقصی آمد و به طور آشکارا گفت:«من این گنبد را ویران میکنم تا «هیکل سلیمان» را بنا کنم.» قیام کرد و نام عملیات خود را «نجات مسجدالاقصی» نامید. اسماعیل هنیه رئیس شاخه سیاسی حماس در اولین بیانیه خود بعد از عملیات نظامی موفق اعلان کرد که ما (حماس) صف شکنی کرده است تا مانع اجرای طرح رژیم صهیونیستی برای ویرانسازی مسجدالاقصی شود.
عملیات نظامی حماس منجر به شوک خبری در اسرائیل و در جهان شد. با حمایت رؤسای جمهور آمریکا، فرانسه، آلمان و نخستوزیر انگلیس که با عجله خود را به تل آویو رساندند و «نتانیاهو» را در آغوش حمایت خود گرفتند.
بمبارانهای ممتد ارتش اسرائیل و یورش تانکهای این ارتش با هدف ویران سازی کامل غزه کلید خورد. این عملیات ارتش اسرائیل جز به جای گذاشتن ویرانی و کشتار وسیع زنان و کودکان و سالخوردگان مردم غزه حاصلی نداشت.
خیلی زود در اغلب کشورهای جهان، به ویژه در آمریکا و اروپا موج فراگیر اعتراضها علیه «نسلکشی» در غزه شکل گرفت. مردم به خیابان ها آمدند و در چند روز، نتانیاهو و ارتش اسرائیل در افکار عمومی مردم جهان چنان منفور شدند که یکباره همه محاسبههای رژیم صهیونیستی و حامیان او در آمریکا و اروپا فرو ریخت.
دولت و ارتش اسرائیل در افکار عمومی منفور و جنایتکاران جنگی خوانده شدند. برای اولین بار در تاریخ اسرائیل است که در «فاجعه غزه» رژیم صهیونیستی زمان را باخت و زمینی نیز اشغال نکرد.
دولت اسرائیل اکنون منفورترین دولت نژادپرست در افکار عمومی جهان است. آنچنان که آتش بس چند روز هم نمیتواند پرده بر این جنایت ضدبشری بکشد. در یک کلام، اسرائیل هم در محاسبه زمان و هم در اشغال زمین شکست خورد.