بهروز قطبی در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: از اتوبوس شهرستان که در پایانه یا ترمینال سابق پیاده شدم، به خودم گفتم سری به کتابفروشیهای روبروی دانشگاه تهران بزنم، بلکه کتاب خوبی پیدا کنم و بخرم؛ اما یکی دو ساعت که گذشت، متوجه شدم کتابها آنقدر گران است که فقط از مابهتران میتوانند آنها را بخرند. مثلاً یک کتاب تاریخی 250صفحهای 50 هزار تومان قیمت داشت و قیمت مجموعه اشعار شاملو نیز به همین حدود میرسید.
ساعاتی از ظهر گذشته بود و به شدت احساس گرسنگی میکردم. از آنجا که چلوکباب خیلی خورده بودم، گفتم غذای دیگری بخورم که هم ارزان تر باشد،هم متنوعتر. در مقابل یکی از این فستفودیها مرد جوانی راه را بر من بست که بروم آنجا تا هر غذایی که دلم میخواهد، بخورم.
ـ قربان، چی میل دارید بیارم خدمتتون؟
ـ غذایی که سیرم کنه.
ـ انواع اونو داریم.
ـ لطفاً اسامیشون رو بفرمایید و قیمتهاشون رو هم بگید تا انتخاب کنم.
ـ چشم! یک نفره میخواین یا دو نفره یا سه نفره؟
ـ میبینید که فقط یک نفرم، بنابراین غذای تک نفره میخوام.
ـ بسیار خب، اسم چند تا را میگم، خودتون یکی رو انتخاب کنید: پیتزای هاتداگ استافدکراست 209 هزار تومان، پیتزا مخصوص سیسیلی 190 هزار تومان، پیتزا تست آف مکزیکو 224هزار تومان، پیتزا سیر 132 هزار تومان!
ـ فقط همینها رو دارین؟
ـ نخیر، پیتزاهای سوپریم چیکن، کریپ مکزیکی، کاپریچنوزا، بیفگورمه و اسپشیال چیلی هم داریم که قیمتهاشون از 200 هزار تومان به بالا است!
ـ ببخشید، ساندویچ ندارین؟
ـ البته که داریم. چیلی برگر تند 182 هزار تومان، ماشرومبرگر 196 هزار تومان، میکس برگر 197 هزار تومان!
ـ اینها که فرمودید، همگی ساندویچ هستن؟
ـ پس خیال کردید چوب بلال ان؟
البته ساندویچ است بیف 213 هزار تومانی و کراکوف استیک هم داریم که قیمتشون 180 هزار تومانه!
ـ احیاناً غذای ارزانتری ندارین؟
ـ داریم. نان سیر دوست دارید یا سیبزمینی سرخ کرده؟
ـ بله بله، فکر میکنم سیبزمینی بهتر و سالمتره.
ـ همینطوره. قیمت اون 119 هزارتومان و سالاد سزار با مرغ گریل 155 هزار تومانه!
ـ دیگه چی دارید که ارزون تر باشه؟
ـ سالاد هات داریم که 96 هزار تومانه و سالاد فصل 73هزار تومان و سالاد کلم 50 هزار تومان! اما من پیشنهاد میکنم رستکراف اسنک بخورید که قیمتش فقط 170 هزار تومانه!
ـ نه، غذایی میخوام که سبک و هضمش آسون باشه.
ـ بسیار خب، سوپ قارچ میارم که فقط و فقط 70 هزار تومان قیمت داره!
ـ ببخشید، کلهپاچه ندارید؟
ـ داشتیم، اما تعطیلش کردیم. مشتریان میگفتند خیلی گران است. فقط آب آن را میخواستند که برای ما صرف نمیکرد و کلهپزی را بستیم!
ـ آش رشته یا حلیم چهطور؟
ـ این غذاها دیگر قدیمی شده و کسی اونا رو نمیخره و نمیخوره!
ـ ببینم، احیاناً یک لیوان آب و یک عدد قرص آرامبخش اعصاب ندارید برام بیارید بخورم؟!
ـ مرد حسابی، ما رو مسخره کردی؟... در این فستفوتی باشکوه و لاکچری، آب خوردن و قرص اعصابم کجا بود که به تو بدم؟! اگه همین الان گورت رو از اینجا گم نکنی و نری، با لگد میندازمت بیرون!....ما رو بگو که چهقدر وقت صرف معرفی غذاهامون به تو کردیم. همون بهتر که تکهای نون بربری بخوری و دیگه این طرفا پیدایت نشه!