دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۰
نظرات: ۰
۰
-
جوانی بازیافتنی است!

گروه پنج نفره جراحی شامل جراح، دو دستیار، پرستار و مسئول بیهوشی، پوشیده در لباس‌های آبی‌رنگ چنان جذاب به نظر می‌رسند گویی به زودی قرار است در یک سریال تلویزیونی بازی کنند.

ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: ساعت 8:30 صبح یک روز بارانی در نیویورک قرار است در سالن جراحی شماره 5 کلینیکی در منهتن همسر یک سناتور زیر تیغ جراحی برود. وی در حالت بیهوشی کامل روی میز فلزی دراز کشیده است. گروه پنج نفره جراحی شامل جراح، دو دستیار، پرستار و مسئول بیهوشی، پوشیده در لباس‌های آبی‌رنگ چنان جذاب به نظر می‌رسند گویی به زودی قرار است در یک سریال تلویزیونی بازی کنند. دستیار پزشک، الکس، یک سی‌دی موزیک در دستگاه می‌گذارد. 

پزشک جراح، شرل استون، در حالی که پیشانی بیمار، دوروتی را محکم گرفته، به وسیله یک سوزن دراز، چربی گونه‌های او را در می‌آورد. 
در ساعت 8:45 چاقو را کنار گوش بیمار گذاشته و پوست صورتش را از بافت‌های ماهیچه‌ای جدا می‌کند. صورت دوروتی شبیه دهان شکافته شده یک ماهی به نظر می‌رسد. 

الکس با مهارت تمام، شلنگ مکش را تحت کنترل درآورده و هر قطره خون را به سرعت پاک می‌کند. تیم پزشکی با تمام تمرکز خود کار می‌کند و گاه گاهی هم در مورد وقایع ورزشی روز و جشن ملی اکتبر صحبت می‌شود. ساعت 9:30 دیگر از غبغب آویزان خانم سناتور خبری نیست و ساعت 10:50 عمل جراحی به پایان می‌رسد: گونه های صاف، پوست کشیده و شفاف. حالا این زن 70 ساله دوباره به دهه 50 زندگی‌اش بازگشته است. استون با رضایت کامل کلاه جراحی‌اش را درمی‌آورد و می‌رود تا استراحت کوچکی کند. 

مشتریان تازه‌ای بیرون درها منتظرند. دختر جوانی می‌خواهد بینی استخوانی‌اش را عمل کند. دو مرد، جراحی زیبایی گوش دارند. بعدازظهر یک لیفتینگ صورت و یک لیپوساکشن (برداشت چربی). دوروتی کم‌کم به هوش می‌آید و از بلندگوها موزیکی آرام در حال پخش است.

سالانه حدود 700 بیمار به دست شرل استون، جوانی خود را باز می‌یابند. وی به عنوان مرد شماره یک پزشکان جراح زیبایی نیویورک و پزشک معجزه‌گر بخش ویژه شناخته می‎شود. این ستاره صاحب معروف‌ترین کلینیک جراحی پلاستیک است و بانکداران خیابان وال استریت، سیاستمداران و هنرپیشگان را زیبایی دوباره می‌بخشد. افراد معروفی چون کاندیدای پیشین ریاست جمهوری باب دُل، تیپرگور (سیاستمدار) و کاترین دنوو (بازیگر) از بیماران او بوده‌اند. جورج کلونی نیز پلک‌های چشمش را نزد این جراح کشیده است. استون می‌گوید: هر روزه تعداد بیشتری از ستارگان سینمای مرد متوجه می‌شوند که جذابیت چهره چقدر در کار آن‌ها مؤثر است. 

استون برای یک جراحی زیبایی بینی، ده هزار دلار دستمزد می‌گیرد، برای کشیدن پوست پیشانی، ده هزار دلار و برای تمام صورت 25 هزار دلار. درآمد او بسیار عالی است. آپارتمان شخصی و دفتر کارش در خیابان پارک نوبل قرار دارد. مقابل دفتر کار وی 24 ساعته یک لیموزین مشکی با راننده پارک کرده و عکس‌های واقع در دفترش نشان از وضعیت زندگی بسیار خوب او می‌دهند: عکس استون با پرنس چارلز، عکس او همراه بیل و هیلاری کلینتون که امضای رئیس‌جمهور نیز به اضافه جمله «با عشق» روی آن به چشم می‌خورد، عکسی از جمع ستایشگرانش و در کنار این عکس‌ها یک فسیل 120 هزار ساله. همان‌طور که خود او می‌گوید، در یک روز شش پرنسس عرب با هم به دفتر او مراجعه کرده‌اند.

وقتی این پزشک 60 ساله دستش را به سوی تلفن دراز می‌کند و با لحنی آرام می‌گوید: بله، دکتر استون صحبت می‌کند، یک بار دیگر به بقیه ثابت می‌شود که دکتر استون بودن اصلا بد نیست!

در خانه شخصی‌اش که پنجره‌های آن رو به پارک باز می‌شود، دیوارها از چوب است و گلدان‌های پرگل و قاب عکس‌های نقره‌ای در جای‌جای آن به چشم می‌خورند. 
استون این خانه را در سال 1982 خریده، همان سال پرتاب او به دنیای پیشرفت. وی در سال 1975 و بلافاصله پس از پایان تحصیلاتش برای زندگی به منهتن رفت. وی می‌گوید: هر جای دیگری غیر از این‌جا ممکن نبود من به چنین موفقیت‌هایی دست پیدا کنم.

وی که فرزند یک کشاورز اهل ویرجینیاست، در همان سال‌ها تصمیم خود را مبنی بر جراح زیبایی شدن می‌گیرد. «در سال‌های دهه 70، جراحی زیبایی وجهه چندان خوبی نداشت، حتی در خود دانشکده پزشکی». حتی هنوز هم خود او تنها پروفسور جراحی زیبایی در نیویورک است که همزمان خود را وقف «بازسازی پوست‌های آسیب دیده» نکرده است، بلکه تنها جراحی زیبایی می‌کند.

آمریکای دهه 70 اما شباهت اندکی به آمریکایی کنونی داشت. امروز در آمریکا جراحی‌های زیبایی بسیار رایج است، همان‌طور که روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسد: جراحی زیبایی در آمریکا به صورت اپیدمی درآمده است. 

استون جوان، یک مشاور کاری داشت، کسی که بیماران را به او معرفی می‌کرد. در همان سال دوم کارآموزی‌اش، کاترین هیپبورن را جراحی کرد و پس از آن تقویم کاری‌اش پر بود. او روش لیفتینگ جدیدی به وجود آورد، که طی آن نه‌تنها لایه‌های رویی پوست بلکه قسمت های زیرین نیز جوان‌سازی و کشیده می‌شدند.
استون سفری نیز به تهران و پکن داشت تا دانسته‌های خود را نشان دهد. یک‌بار نیز همکار بسیار معروف برزیلی‎اش، ایوو پیتانگوی، او را به ریودوژانیرو دعوت کرد. پیتانگوی بعدها درباره او گفت: استون نمونه یک پزشک بامسئولیت و بااخلاق است.

در نوامبر 2007 زمانی که استون مثل هر سال به عنوان یکی از ستاره‌های بین‌المللی جراحی زیبایی در یک گردهمایی در نیویورک شرکت کرد، مانند همیشه به مخالفت با رشد بیمارگونه استفاده از بوتاکس پرداخت.

این پزشک جراح، به عنوان هنرمند «سازنده جوانی» شناخته می‌شود که می‌داند چه می‌کند. وی حتی بعضی از بیماران 50 ساله را که می‌خواهند پوست خود را کشیده و جوان سازند، متقاعد می‌کند که در صورت پیری دوباره پوست آن‌ها، باز هم قابلیت کشیدن پوست وجود دارد.

او بوتاکس را سم از بین‌برنده چروک‌ها می‌داند. این که مردم به نیکی از وی یاد کنند، برای او بسیار مهم است، به اندازه همان اهمیتی که او به پوشیدن کت و شلوارهای بسیار معروف و گران‌قیمت می‌دهد.

از سال 2004 متأسفانه یاوه‌گویی‌ها درباره او شروع شدند. در طول دو هفته در کلینیک او دو بیمار زیر جراحی جان خود را از دست دادند: یک نویسنده بسیار معروف کتاب‌های پرفروش و همسر یک پزشک، که بیهوشی کامل هر دو بیمار را به کما فرو برد. با وجود این که استون تنها مورد دوم را خود جراحی کرده بود و تزریق داروی بیهوشی کار او نبود، اما روزنامه‌ها و مجلات، رئیس کلینیک را مقصر مرگ این دو نفر اعلام کردند.

سرانجام و پس از چندی مشخص شد که هر دو زن قبل از عمل جراحی، داروهایی را که به طور مرتب استفاده می‌کرده‎اند نخورده‌اند. خانواده همسر دکتر در دادگاه از کلینیک، طلب خسارت یک میلیون دلاری کردند اما سرانجام با کلینیک بر سر مقدار کمتری به توافق رسیدند. استون خود در دادگاه حضور یافت و به تمام سؤالات پاسخ داد. این موضوع تا مدت‌های طولانی او را آزار می‌داد، اما نتوانست به روابط اجتماعی‌اش ضربه ای وارد کند. وی که خود را فردی انساندوست و یک آمریکایی خوب می‌داند، مؤسسات قربانیان حوادث رانندگی، سرطان، آلزایمر و همین‌طور سالن‌های تئاتر را حمایت می‌کند. 

همسرش موفی پوتر استون نام دارد که همسر دوم اوست. آن‌ها صاحب یک جفت دوقلوی دو سال و نیمه‌اند. 

استون شب‌ها حدود ساعت 10 می‌خوابد. ساعت 5:30 صبح به پیاده‌روی صبحگاهی می‌رود. قهوه نمی‌نوشد، الکل نیز تقریبا در لیست غذایی او جایی ندارد. او تصمیم دارد آن‌قدر زنده بماند که سه بار به لیفتینگ نیاز پیدا کند!

گونه‌های او به طرز حیرت آوری برای یک مرد 60 ساله صاف و صیقلی‌اند. آیا او هم عمل زیبایی انجام داده است؟«من هیچ جراحی‌ نکرده‌ام». رمز جوانی او در چیست؟ «روغن زیتون و البته ژن خوب». زیاد هم بد نیست که آدم دکتر استون باشد!

منبع: مجله آلمانی زبان FOCUS / مترجم: مریم زمان فشمی

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب