يکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۵
۲۸

متهم سرقت از بانک ملی: سکه‌ها را به عمه‌ام بخشیدم و توبه‌نامه نوشتم

روزنامه اعتماد با هاتف متهم ردیف دوم سرقت از صندوق امانات بانک مرکزی مصاحبه کرده است.

بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:

خودتان را معرفی کنید.

هاتف هستم. متولد ۱۳۷۷ و مجرد. اهل قائمشهر مازندران و دیپلم تربیت‌بدنی. قبل از اینکه به سرقت فکر کنم در کار خرید و فروش ماشین بودم. من از دوران کودکی سختی کشیدم و در سن 12 سالگی مادرم را بر اثر تصادف از دست دادم. مدتی بعد از فوت مادرم، برادر بزرگ‌ترم خودکشی کرد. پدرم هم نبود. به خاطر بدهی زندان بود. مشکلات و بدبختی‌های زندگی‌ام‌ خیلی زیاد بود تا اینکه متوجه شدم دچار اختلالات روحی و روانی حاد شدم. از سربازی هم به خاطر همین بیماری‌ام معاف شدم.

در کدام سرقت‌ها همراه آرمین پسرخاله‌تان بودید؟

در هر سه سرقت همراه آرمین بودم. سرقت از بانک سپه شعبه مرکزی قائمشهر، بیشتر شبیه یک شوخی بود. بانک سپه اصلا امنیت نداشت و کلید در خزانه، روی قفل بود. حدود یک سال بعد، خواستیم از بانک تجارت شعبه دروازه شمیران سرقت کنیم که موفق نشدیم در خزانه را باز کنیم. در واقع هیچ سرقتی صورت نگرفت. بعد از آن، نقشه سرقت از صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه تهران را کشیدیم.

به خاطر سرقت از بانک سپه شعبه مرکزی قائمشهر چه مدت زندان بودید؟

حدود یک ماه زندان بودم و با قید وثیقه 800 میلیون تومانی آزاد شدم.

بعد رفتید سراغ بانک تجارت شعبه دروازه شمیران؟

بله، ولی در سرقت از بانک تجارت موفق نشدیم. شب سرقت از ساختمان پشتی بانک تجارت داخل محوطه بانک شدیم. درهای داخل شعبه هم هیچ‌کدام قفل نبود. یک شب داخل بانک بودیم. خوابیدیم، استراحت کردیم و بعد بیدار شدیم، اما چون وقت نداشتیم و در خزانه هم باز نمی‌شد، مجبور شدیم کار را رها کنیم و برویم.

در مورد نقشه سرقت از بانک ملی شعبه دانشگاه توضیح می‌دهید.

وقتی نتوانستیم از بانک تجارت سرقت کنیم حدود چند ماه بعد، نقشه سرقت از صندوق امانات بانک ملی را عملی کردیم، اما خب داخل بانک رفتن و سیم‌های دوربین‌ها را قطع کردن که نیاز به نقشه و طراحی خاصی نداشت. سرقت از بانک اصلا کار سختی نبود. سیستم امنیتی بانک ملی خیلی ضعیف بود. بعد از سرقت صندوق امانات بانک ملی همه فکر می‌کردند من و آرمین دیو دو سر یا چه آدم‌های گانگستری هستیم که توانستیم از صندوق‌های امانات بانک ملی سرقت کنیم. در صورتی که این‌طور نیست و سیستم‌های امنیتی بانک به‌شدت ضعیف بود. ما آن شب از در پارکینگ داخل بانک ملی شدیم و از داخل پارکینگ وارد شعبه شدیم. قشنگ تابلو زده شده بود و نیاز به گشتن هم نداشت. به سمت خزانه رفتیم. با دستگاه هوا برش قفل خزانه را باز کردیم و داخل شدیم.

وقتی داخل خزانه شدید، حدودا چند صندوق امانات آنجا بود؟

صندوق‌ها را نتوانستم بشمارم، ولی حدودا هزار صندوق داخل خزانه بود.

صندوق‌ها را با چه وسیله‌ای باز کردید؟

با چکش به صندوق‌ها ضربه زدیم و خیلی راحت باز شدند. قفل صندوق‌های امانات اصلا قفل خاصی نبود و حتی با چسب نواری دورتادور آن را پوشانده بودند. آرمین در صندوق‌ها را باز می‌کرد و من محتویات صندوق‌ها را تفکیک می‌کردم. طلاها و ارزها را داخل کوله‌ها ریختیم و بعد از حدود چهارده ساعت از بانک خارج شدیم.

شما بعد از سرقت کجا رفتید؟

من، آرمین و برادرانش به خانه پدر آنها رفتیم. آنجا من 20 میلیارد تومان از اموال سرقتی را برداشتم و رفتم قائمشهر. سهم خودم را بین دوست، آشنا و کسانی که می‌دانستم نیاز دارند، تقسیم کردم و به تهران برگشتم.

یعنی می‌خواهید بگویید ریالی از این 20 میلیارد تومان را برای خودتان برنداشتید؟ دلیل اینکه بین دوست و آشنا تقسیم کردید چه بود؟

نه. فقط 1000 دلار همراهم به ترکیه بردم. دوست داشتم به چهار نفر بگویم، من می‌توانم شرایط مالی‌ام را تغییر بدهم. بیشتر به خاطر کمک به دوست و آشنایانم این کار را کردم.

می‌خواهید بگویید مشکل مالی نداشتید؟

مشکل مالی داشتم، ولی صرفا به خاطر مشکل مالی سرقت نکردم. یک بار هم گفتم؛ من اصلا مشکل روحی دارم و نمی‌توانستم درست فکر کنم.

همان موقع در برخی رسانه‌ها منتشر شد؛ یکی از متهمان قصد داشته با این اموال برای عمه‌اش کادو تهیه کند. شما چنین صحبتی را عنوان کرده بودید؟

بله، اما کادو نخریده بودم. سکه و طلا به عمه‌ام داده بودم.

تقریبا چه مقدار طلا از اموال سرقتی بانک ملی را به عمه‌تان بخشیدید؟

تقریبا 730 ربع سکه و 96 سکه تمام به عمه‌ام دادم.

با توجه به اینکه قبلا سابقه سرقت از بانک سپه شعبه مرکزی قائمشهر را داشتید، عمه‌تان نپرسید این طلاها را از کجا آوردید؟

چرا پرسید. حتی عمه‌ام گفت؛ خلاف کردی؟ از جایی این طلاها را دزدیدی؟ ولی من حرفی نزدم و چیزی نگفتم.

کمی بیشتر درباره دستگیری‌تان در ترکیه و بازگشت‌تان به ایران توضیح دهید.

من به همراه آرمین و همسر و دو فرزندش 7 ماه در زندان ترکیه بودیم. بعد از 7 ماه با اختیار خودمان به ایران آمدیم. در اطلاعیه اینترپل حداکثر مجازات ما را 15 سال زندان اعلام کردند، اما حالا من و آرمین با اتهام افساد فی‌الارض مواجه شده‌ایم. یکی از دلایل برگشت‌مان به ایران همین اطلاعیه اینترپل بود که در آن نوشته شده بود؛ 15 سال زندان! وگرنه ما از کشور سوییس پناهندگی داشتیم و کارهای‌مان انجام شده بود. ما بیشتر به خاطر خانواده‌های‌مان که در ایران بازداشت بودند، برگشتیم.

با توجه به اطلاعیه بانک ملی، شبی که وارد بانک شدید، پیامک هشدار به رییس بانک ارسال شده. درست است که طبق اطلاعیه بانک ملی، رییس بانک فکر کرده پیامک مثل دفعات قبل اشتباه است، اما فکر نکردید اگر سیستم‌های بانک درست عمل می‌کرد شما دستگیر می‌شدید. یعنی اصلا به دستگیری فکر نمی‌کردید؟

ما در وضعیتی نبودیم که درست فکر کنیم. آرمین بدهکار بود و من هم به خاطر شرایط بد روحی نمی‌توانستم تصمیم درست بگیرم. فقط می‌خواستم شرایط زندگی‌ام را تغییر بدهم و اصلا به دستگیری فکر نمی‌کردم.

باتوجه به شرایط روحی که داشتید چگونه همراه پسرخاله‌تان برای سرقت‌ها می‌رفتید؟

به خواست خودم می‌رفتم. اصلا یکی از علت‌هایی که باعث شد در سرقت‌ها همراه آرمین باشم همین بیماری‌ام بود. نمی‌توانستم فکر کنم. علت دیگر هم یک‌سری عقده‌هایی بود که از بچگی همراهم بود. شش، هفت ساله که بودم، پدرم از دوبی به ایران کالا وارد می‌کرد. تاجر بود، ولی یک‌دفعه ورشکست شد و کلا شرایط زندگی‌مان تغییر کرد.

در حال حاضر در زندان تهران بزرگ هستید. با شرایط روحی که از خود توصیف کردید در زندان داروهای‌تان در دسترس است؟

نه. من تحت نظر روانپزشک بودم، اما اینجا به داروهایم دسترسی ندارم و فقط به من قرص‌های خواب‌آور می‌دهند. من اصلا به قرص خواب‌آور نیاز ندارم، چون داروهایم چیزهای دیگری است. نسخه‌ام را به زندان نشان دادم، اما قبول نکردند. اصلا حال روحی مناسبی ندارم. ما در زندان توبه‌نامه نوشتیم و از افرادی که مرتبط به این پرونده بودند، طلب بخشش کردیم.

گزارش خطا
نظرات
مرادپور
طرف خیلی حرفه ایه میدونه چطور همه اموال سرقتی را بندازه گردن کسی دیگه تا فامیلاش مجبور بشن همشونو براش پس بدن شرط میبندم همه اموال سرقتی پیش خودشه و به کسی نداده اینکه میگه بیماری روانی داره دروغه بخاطر اینه که مجازات کمتری بش بدن
مصطفی
این همه آقازاده دزدیدن چرااونا رونمیتونیددستگیرکنید؟اینم یه فیلم ساختگیه که بگیدآره
هموطن
اون عمه ... نگفت تو این سکه ها رو از کجا اوردی؟لطفا عمه این شیاد رو هم دستگیر و محاکمه کنید ؟اینها خانوادگی وارد این کار شدن
ناشناس
غیر قابل باور، این دیگران را به تمسخر گرفتن است،
سیده
سر جیب باباش به این راحتی نمیرفته که سر صندوق رفته . من که این حرف ها را باورم نمی کنم .یعنی بانک اینقدر بی در و پیکر
حسن
همه رو نامرد اسگل کرده
ناشناس
اینهمه اختلاسگر و بودجه خوار. زمین خوار تو مملکت هستند وادارند بدون هیچ مشکلی زندگی لاکچری می‌کنند شما گیر دادین به بچه مورچه بفکر مورچه خوار باشید و مملکت از این مورچه خوارها پاک کنید
وحید
اگر بدینشوندست احمد خاتمی و حسین شریعتمداری هر چی دزدیدن ا نیم‌ساعته پس میدن
امید جلالی
عمه این طلا نیاز نداره یه شوهر عمه وفادار وبمان نیاز داره نه چیز دیگر
ولی کلا زنده باد پلیس شریف کشور که این اوباش را دستگیر کردند و زنده باد قاضی پاکدستی که حکم قاطع داد برایشان.دزد ماشین مندرلواسان سال۹۷کارچاق کن دید دزد تبرئه منه مالباخته محکوم به حبس.دیگه بگیرید تا اخرش فرق قاضی ان ومن را..
جواد
مسئول زندان ومدیران زندان و قوه قضاییه نادان هستند
که نسخه ی داروی توراقبول نکرده اند
وگرنه تورا به پزشک مراجعه می دادند
تا معلوم شود
اما عجب عمه ای داشته ای ؟ ناقلا!
حامد
واقعن چرا امثال خاوری و... دستگیرنمیشن. ایناهم چون آقازاده نبودن دستگیرشدن
محمد
توبه برای این افراد راه فرار از مجازات است .توبه گرگ مرگ است
ناشناس
به نظر من اگه به نیازمندان داده کار خیلی خوبی کرد
گاوصندوق باید ضمانت پرداخت خسارت در صورت وقوع سرقت داشته باشه
به هیچ صندوق امانات یا گاوصندوقی اطمینان نکنید مگر اینکه ضمانت پرداخت خسارت در صورت وقوع سرقت از طرف یک تولید کننده معتبر داشته باشه و دقت کنید این ضمانت پرداخت خسارت در صورت وقوع سرقت مشروط یا ضمانت کیفیت کالا نباشه و بعد با خیال راحت اموالتون را زیر سر خودتون نگه دارید
ناشناس
این نمایش ساختگی را جمع کنید .مطمئا باشید هیچکی این داستان دروغ را باور نکرد خدا میداند چه جریانی درین سرقت ساختگی بود مگه میشه بانک اینقدر بی دروپیکر باشه دیگ الان دکه روزنامه فروشی هم به سیستم قوی دزدگیر ودوربین وصله مردم را لطفا احمق تصور نکنید.
ناشناس
طلب بخشش چیه باید مال مردمو برگردونی ومجازات بشی
احمدیزدی
اگر واقعا این سارق حرفه ای روانیه.گوشت سگ را بخوردش بدهید ببینید میخوره.اگرخوردواقعا دیوانست.اگرنخورد مستحق اعدام.
ناشناس
داستان تعریف می کنه
ناشناس
چقدر تابلو دروغ میگه حتما توسط افرادی اجیر شدند
ا
این مشکل روحی رو چیز خوبی واسه خودشون کردن برو جمع کن ما هم تا دلت بخواد روح و روانمون تو عذاب تا دلت بخواد مشکلات داریم ولی از خدا میترسم و می‌دونیم این پولا قسمت آدم نمیشه یه کلمه بگو از خدا بی خبرم همین
حمید آل طه
???
ناشناس
آدم درغگو با درغ جور مکند حرف زد اصل باور کردنی نیست دزد ها کارش همینه نمیگه همه خودم زدم به چیب
ناشناس
خوبه والا ? منم به یکی تجاوز کردم گفتم من اصلا دسته خودم نبوده ? منو ببخشید .باید راهه حل برا این موضوعات باشه اینکه نمیشه آدم جنایت بکنه بعدم بهمین راحتی ببخشید درسته که آزاد الان نمیشن ولی بلخره آخرش .باید راه علاج داشته باشه وگرنه هرجومرج زیاد میه به اسم من بیمارم
علی بابا
یکی نیست بگه آخه کله خراب ، دزدی می کنی و آنها را به عمت می بخشی و توبه نامه هم می نویسی ؟!!! کی اینجوری یادت داده به ما هم بگو !!!؟ توبه باید مال دزدی را به صاحبش برگردانی و از آنها حلالیت بطلبی و اکه باعث خسارت مالی و جانی و حیثیتی و.... شدی جبران کنی
محمد حسینی
قاضی ها اینقدر آدم های مختلف و شیاد دیدن که مو رو از ماست میکشن. یه بچه ۷۷ ی ملت رو اوسکل فرض کرده.
آدینه
کسی که به این دقت وخیلی واضح ریز ودرشت قضیه رو مو به موتوضیح میده بسیار باهوش وفاقد هرگونه مریضی اونم از نوع روحی روانیست
ع ق
عمه ش که او را می شناخت چرا قبول کرد ؟! عمه اش را هم با خودش بخاطر این دروغها شلاق بزنید حالا چای این مزخرفات از طرف کسی که مفسد است و مستحق اعدام ( به اندازه حجم جریمه از طرف شما عجیبه
محسن
کاش از اون سکه ها چندتا به من میدادی تا زندگیم از نابودی نجات پیدا کنه
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب