به گزارش «اطلاعات آنلاین»، این روزها و درست در ایام حساسی که کشور به دلیل چالشهای اقتصادی و سیاسی نیاز به انسجام و وحدت ملی دارد، انتشار برخی اتفاقات و اظهارات نسجنیده از آنتن صداوسیما و بازنشر آن در شبکههای اجتماعی موجی از واکنشها را با خود همراه میکند و به نوعی امنیت روانی جامعه را به بازی میگیرد.
انتخابهای عجیب برای حضور مهمانان در برنامههای تلویزیونی یکی از این اتفاقات است که در آخرین نمونه با اظهارات جنجالی مهمان خانم یک برنامه همراه شد و او با انتقاد از حضور چهرههای اصلاح طلب و معتدل در برنامههای تلویزیون، با صدای بلند اعلام کرد: «این مملکت مال حزب اللهی هاست».
همچنین پروژه ناموفق تولید سلبریتی انقلابی در صداوسیما بخش دیگری از این اتفاقات است که با حذف برنامهسازان و مجریان شناخته شده و جایگزین کردن آنها با افرادی عمدتا وابسته به یک جریان سیاسی کلید خورد؛ پروژهای که در نهایت به دلیل نداشتن حرف جدید و تکیه بر مزهپرانی و متلک انداختن به سایر افراد و دیدگاهها آن هم با ادبیاتی زننده، شکست خورد تا مجری جنجالی در یک ویدئوی اعتراضی جمله معروف «مگر ما اسکل نظام مقدسیم...» را به زبان بیاورد!
اما اتفاقات دیگری که در بهترین و خوشبینانهترین حالت میتوان آن را به ناتوانی مجری برنامه در هدایت و راهبری جریان گفتگو با مهمان برنامه نسبت داد، اتفاقی است که در جریان حضور پدر شهید عجمیان روی آنتن زنده تلویزیون و معرفی قاتل فرزند خود رخ داد تا باز هم بیتدبیری در برنامهسازی صداوسیما هزینههای سنگینی را بر حاکمیت تحمیل کند و بار دیگر انتقادات به رویکردهای ساکنین جامجم را به اوج خود برساند.
در ادامه انتقادات گسترده فعالان اجتماعی، هنرمندان و نمایندگان گرایشهای مختلف سیاسی، این اتفاقات با واکنش رئیس قوه قضائیه نیز همراه شد تا محسنی اژهای، در نشست هفتگی دستگاه قضا درباره غفلت و حاشیهآفرینی صداوسیما و هزینههای آن برای کشور به مدیران این رسانه هشدار دهد.
همه این اتفاقات نشان داد که شعار «ایجاد تحول در صداوسیما» با هدایت سعید و وحید جلیلی و با پروژه خالصسازی و بیرون راندن «غیرخودیها» در جریان بوده، به بنبست رسیده است. چرا که این جریان با توسل به «تک صدایی» در صداوسیما به گسترش «چند قطبی» در جامعه دامن زده و اساسا این رویکرد با ماهیت «رسانه ملی» که متعلق به همه اقشار و طیفهای مختلف فکری جامعه بوده، دارای یک تعارض بزرگ و آشکار است.