به گزارش «اطلاعات آنلاین»، نشست «راوی حکمت» از سلسله نشستهای «کتاب معیار» در موسسه اطلاعات با حضور آیتالله مصطفی محقق داماد و غلامرضا اعوانی همراه با معرفی و نقد کتاب «جامع حکمت شرق و غرب» به کوشش دکتر سید حسین امامی برگزار شد.
غلامرضا اعوانی در این نشست در سخنانی گفت: بنده فلسفه را از جان و دل دوست دارم. فلسفه من از سقراط شروع شده؛ فردی که همیشه در جستجوی حقیقت بوده است. مشوق من در این کار قرآن بوده است که درپی آن احادیث رسول(ص) و منابع معتبر را از سراسر دنیا جمعآوری کردم. بنده یکی از ۲۴ عضو مجمع بینالمللی حکمت جهانی هستم و در آنجا انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی را تاسیس کردم.
«قرآن» به مثابه کتاب حکمت
اعوانی افزود: حکمت در ایران حیاتی مستمر داشته که این را در هیچ جای دنیا نمیتوان دید. یکی از شرایط حکمت این است که عقل بر قوای دیگر تسلط داشته باشد. اگر بخواهید به سوی حکمت حرکت کنید عقل باید هدایت شود. عقل تکویناً به ما داده شده و پیامبران برای دادن عقل نیامدهاند، بلکه برای هدایت آن آمدهاند تا ما را به سعادت برسانند. در واقع چیزی که بین دین و حکمت مشترک است سعادت انسان است.
این فیلسوف مطرح بینالمللی تصریح کرد: عقلِ جهان امروز فقط دنیوی است و طول ندارد، اما من قرآن را به صورت کتاب حکمت میبینم. چراکه هرجا حکمتی دیدم متوجه شدم که قرآن بهتر از آن را بیان کرده است. به عنوان مثال اگر افلاطون میگوید که «خدا اول همه چیز، وسط همه چیز و آخر همه چیز است» قرآن از آن بهتر گفته «هو الأول والآخر والظاهر والباطن». تنها راه اتحاد بشر، حکمت همه ادیان است و در این میان قرآن است که همه ادیان را قبول دارد. بر این اساس قرآن مصدق حکمت همه انبیا است.
«حکمت»؛ گمشده جهان امروز
وی با بیان اینکه «حکمت گمشده جهان امروز است» گفت: اصولا در گذشته هر علمی را حکمت میگفتند و ما چیزی به عنوان فیزیک نداشتیم و به آن میگفتند «حکمت طبیعی»، مثل «حکمت ریاضی» و «حکت اعلا» که عبارت از ماوراءالطبیعه و الهیات است. این درحالی است که ریاضیاتِ ما تصور است، یعنی انتزاع شده است و در علم، ارتباط آن را با خدا مطرح نیست، ولی در حکمت هر مرتبه علم با مرتبه بالاتر توجیح میشود. عقل جزئی نمیتواند خودش را توجیح کند و باید با عقل کلی توجیح شود.
اعواني ادامه داد: علومی را که ما عرضی میبینیم، حکمت آن را طولی میبیند و به عقل میرساند. کاری که از دست علوم برنمی آید. این همون کاری است که دین میخواهد انجام دهد، آن هم از دیدگاه بحثی، استدلالی و بیان. بر این اساس تنها راه ارتباط دین با علوم و علوم با دین از راه حکمت الهی است. اما علوم انسانی پس از انقلاب تمام شد یا بسیار غریب افتاد و به همان اندازهای که در حوزه تکنولوژی پیش رفتیم در علوم انسانی عقب افتادیم.
جداییناپذیر بودن کتاب، حکمت و تزکیه
آیتالله مصطفی محقق داماد، مجتهد و فیلسوف مطرح کشور در بخشی از این نشست با اشاره به اینکه در قرآن مجید ۱۶ بار کلمه حکمت تکرار شده، گفت: به صراحت باید گفت که حکمت امری جدا از کتاب است. حکمت الهی در نظر یعنی نگاه الهی به جهان، اما در حکمت عملی اخلاق تئوری مهمی است و از کارهای معظم خواجه طوسی است. تزکیه هم همینطور تزکیه کاری است که پیغمبر خودش انجام میداد.
وی افزود: جدا کردن کتاب، حکمت و تزکیه و اکتفا کردن به یکی از آنها نوعی تبعیض در دین است و نمیتوانی یکی از آنها را قبول کنیم و یکی را نه؛ در واقع رعایت این سه مورد در کنار هم است که میشود دینداری. در واقع فهم دینی وقتی کامل میشود که همراه حکمت و تزکیه باشد.
با فلاسفه غربی زبان مشترک نداریم، اما با متکلمین آنها چرا
محقق داماد تصریح کرد: یکی از مشکلاتی که بین فلسفه غرب و فلاسفه اسلامی عدم وجود زبان مشترک است. فلاسفه غربی جهان را منهای مبدا تصور میکنند و همه آنها را بر اساس بیگبنگ و ... میبینند. به عنوان مثال ما «اصالت وجود» را در فلسفه ملاصدرا داریم که همان ترجمه «اگزیستانسیالیسم» است که به هیچ وجه با یکدیگر ارتباط ندارند. اگزیستانسیالیسم به اصالت وجود انسان ترجمه شده نه آن اصالت وجودی که ملاصدرا مطرح میکند.
وی یادآور شد: نگاه فیلسوف اسلامی نگاه حکمت الهی است و حکمت الهی همه چیز را مختص به خدا میبیند و در غرب اینگونه نیست و امروز جای افلاطون در فلسفه غربی خالی است. به دلایلی از جمله اینها نمیتوانیم به آنها زبانی مشترک پیدا کنیم. اما اگرچه ما با فلاسفه غربی زبان مشترک نداریم و نمیتوانیم با آنها همکلام شویم، با متکلمین غربی میتوانیم هم زبان شویم و حتی میتوانیم بر آنها غالب شویم و برای آنها حرف تازه بیاوریم.