ولیالله افخمی رئیس اسبق سازمان توسعه تجارت در دنیای اقتصاد نوشت: گفته بودند عضویت ایران در پیمان شانگهای اسباب بهبود روابط با یکایک اعضای این گروه شده و ظرفیتهای اقتصادی جدیدی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. عضویت در پیمان شانگهای جایگاه ایران را به قدری ارتقا خواهد داد که بدون امتیازدهی به غرب شرایط تحریمی را خنثی کرده و روابط اقتصادی را بهبود خواهد بخشید.
همچنین اظهار شده بود عضویت ایران در شانگهای راهی برای بیمه شدن جمهوری اسلامی ایران در برابر تحریمهای ظالمانه آمریکاست و حتی ایران را قادر خواهد ساخت با کمک دو قدرت بزرگ عضو شانگهای از وضع تحریمهای جدید علیه ایران جلوگیری کند. با عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای و به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک منحصربهفردی که ایران دارد، به دروازه عبور و مرور کشورهای عضو تبدیل خواهیم شد.
نکتهای که در آمار منتشره از سوی گمرک ایران مورد تاکید قرار گرفته، اشاره به افزایش قریب به ۵درصدی حجم تجارت خارجی (مجموع واردات و صادرات) است که این شاخص، زمانی ارزشمند و قابل طرح است که میزان صادرات حتی به اندازه یکدلار از میزان واردات بیشتر باشد. این در حالی است که تراز تجارت خارجی کشور در ۶ماه ابتدای سالجاری ۶.۳میلیارد دلار منفی شده یا به عبارت دیگر میزان واردات کشور به اندازه ۶.۳میلیارد دلار از صادرات پیشی گرفته است که از وابستگی بیشتر کشور به درآمدهای نفتی حکایت دارد. بهبود روابط سیاسی با دیگر کشورها، چه به صورت دوجانبه و چندجانبه و چه در قالب عضویت در پیمانهای سیاسی و اقتصادی منطقهای و بینالمللی همچنان که بارها گفته و نوشته شده است، اگرچه فینفسه اقدامی خوب و درخور تجلیل و قدردانی است، فقط شرط لازم برای تحقق بهبود اقتصادی کشور بوده و نمیتواند بهتنهایی راهگشا شود؛ چرا که شرط کافی آن از نظر دور نگه داشته شده است.
شرط کافی برای استفاده از مواهب حاصل از بهبود روابط سیاسی با دیگر کشورها و عضویت در پیمانهای اقتصادی، در دسترس بودن بستر نرمافزاری تجارت بینالمللی است که متاسفانه در حال حاضر از سویی به دلیل تحریم بانکی که به کشور تحمیل شده و عدمپذیرش کنوانسیون اقدام مالی FATF توسط نهادهای قانونگذار از سوی دیگر، امکان تحقق آن فراهم نیست. بدیهی است تلاشهای به عمل آمده برای عضویت ایران در کشورهای بریکس که اخیرا نیز با جدیت مورد پیگیری دولت قرار گرفته است صرفا در حد حرف باقی مانده و نتیجهای نخواهد داشت؛ چرا که شرط کافی برای اثربخش بودن در چنین پیمانهایی همچنان نادیده گرفته شده است.
پیوستن به اقتصاد جهانی در حد قد و سهم و ظرفیت کشور است که باید قبل از پذیرش عضویت در هر پیمان اقتصادی و سیاسی منطقهای و بینالمللی، اولویت پیدا کند و آن هم میسر نیست؛ مگر از طریق پذیرش کنوانسیون اقدام مالی و تلاش برای برطرف کردن تحریمها. بدیهی است در صورت فراهم شدن بستر مناسب و حل این دو مشکل اساسی، اولویت بخشیدن به عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی که سالهاست عضویت ناظر آن را داراست، میتواند مسیر دیپلماسی درست اقتصادی برای عضویت در دیگر پیمانهای منطقهای و بینالمللی را باز کند. در چنین شرایطی است که عضویت ایران در پیمانهای اقتصادی و سیاسی منطقهای و بینالمللی میتواند بر سرعت توسعه اقتصادی کشور بیفزاید.