سینما اعتماد نوشت: کاوه صباغ زاده یکی از سینماگرانی است که چندی پیش صحبتهایی درباره تغییر شغل او مطرح بود، گفت: مدتی تغییر شغل داده بودم، اما از آنجایی که با روحیه من سازگار نبود ادامه ندادم.
او در ادامه به فعالیتهای سینمایی اش اشاره میکند و توضیح میدهد: در حال حاضر فعالیت خاصی ندارم، واقعیتش را بخواهید سینما را بسیار دوست دارم و میخواهم کار کنم، اما سینمای حال حاضر را دوست ندارم و به هر قیمتی حاضر نیستم به موضوعاتش تن دهم. پس کار نکنم بهتر است از اینکه بخواهم هر کاری کنم.
ممنوع الکاریم، ولی به ما اعلام نمیکنند
این کارگردان با اشاره به صحبتهای اخیر علی ملاقلی پور درباره ممنوع الکاری اش میگوید: واقعا علی حرف درستی گفته است، بدون اینکه به ما اعلام کنند ما را ممنوع الکار کردند. همه فیلم نامههایی که تا به حال به بنیاد سینمایی فارابی یا وزارت ارشاد ارائه دادم رد شده است امسال هم بدون اینکه جواب درستی بدهند میگویند تقاضای شما در دست بررسی است، این یعنی محترمانه نه، نمیخواهیم شما فیلم بسازید.
صباغ زاده میگوید: حالا شما بگویید در این شرایط چه امکان فعالیتی برای ما باقی میماند؟ یعنی اگر بخواهیم کار کنیم هم نمیتوانیم.
از این کارگردان درباره دلایل رد شدن فیلم نامه هایش میپرسیم که او میگوید: متاسفانه آن قدر روی جزئیات پافشاری میکنندکه همین جزئیات، کلیت فیلم را از بین میبرد، انگشت روی نکاتی میگذارند که مطلقا کمکی به درام و کیفیت کار نمیکند، اما کاملا روند داستان را عوض میکند و اتفاقا کار را بی اهمیت جلوه میدهد. یکسری مباحث سلیقهای که با تغییر مدیریتها عوض هم میشود.
تعمدا میخواهند بچههای سینما را بیکار کنند
او ادامه میدهد: قاطعانه بگویم که آقایان منظورشان از ایراد گرفتنها این است که بچهها کار نکنند. یکسری پروژههای استراتژیک دارند که فقط شامل افراد محدودی میشود و به همه سینماگران نمیرسد از آن طرف مخاطبی هم نمیبینیم که به شوق آنها بخواهم فیلم بسازم. بهترین فیلمهای دنیا به آسانی در دسترس مردم قرار دارد و با هزینه کم مردم آنها را میبینند و نیازی هم نیست که سختی سینما رفتن را تحمل کنند.
این فیلمساز با بیان اینکه متاسفانه در جریان سخت گیریها و کشمکشهای بین وزارت ارشاد و صداوسیما سریالهای خانگی را هم از دست دادیم، میگوید: این روزها در سینما فقط یک سری فیلم تولید میشود که عدهای مشغول به کار باشند، کارکردن این افراد از هیچی برایشان بهتر است. دراین وضعیت من به نتیجهای نرسیدم و ترجیح میدهم صبر کنم تا شرایط مطلوب حاصل شود. هر اقدامی هم کردم به بن بست رسیدم.
صباغ زاده در ادامه با اشاره به اینکه برای دریافت مجوز ساخت دچار افسردگی و فرسودگی شده توضیح میدهد: ما همچون نسل گذشته نیستیم که مقاومت زیادی به خرج دهیم وپوست کلفت باشیم که آنها هم امروز دچار سرخوردگی شده اند، شما نگاه کنید صرفا فیلم میسازند تا گذران زندگی آنها باشد وگرنه تعارف که نداریم از ساخته خودشان، سرشان را بالا نمیگیرند، از آنها هم امروز چیز باقی نمانده، مثال بارز سرگذشت آقای پوراحمد را ببینید.
خودم را قانع میکنم بدون سینما زندگی کنم
این فیلمساز در بخش دیگری از صحبت خود تاکید میکند: به این فکر میکنم که سینما وجود ندارد تا خودم را قانع کنم بدون سینما زندگی کنم، در حال حاضر دارم به شغل دیگری فکر میکنم تا سینما زاویه دید دوم من باشد.
طلاق توافقی گرفتند و عدهای سرایدار شده اند
او در خلال صحبتش به شرایط معیشتی اهالی سینما اشاره میکندو میگوید: من مجردم به هر حال میتوانم از پس زندگی خودم بر بیایم، اما واقعا میگویم که اوضاع زندگی اهالی سینما اصلا خوب نیست، همکارانی را میشناسم که به دلیل اوضاع بد مالی زندگی شان به جدایی کشیده شده است، یعنی مجبور شدند به طلاق توافقی تن دهند. یکی از همکاران مجبور شد سرایداری خانهای را در اطراف تهران در یک باغ قبول کنند. بعضی دوستانم به شغلهایی کشیده شدند که از بیان آن شرم دارم. عده دیگری مهاجرت کردند، عده دیگری میخواهند مهاجرت کنند، جالب است آدمی که تا دیروز علاقهای به مهاجرت نداشت امروز به رفتن فکر میکند چرا؟ به چه گناهی افراد سینما این طور تار و مار میشوند؟
دوست دارم اینجا به مردم بگویم سینما آن شوآفی که از بیرون نگاه میکنید نیست. فقط تعداد آدم محدودی هستند که درآمد بالایی دارند.