دکتر سلمان قادری، جامعهشناس، میگوید: از نظر متخصصان، سن تقویمی شاخص نادرستی برای برآورد عملکرد انسان است، زیرا افراد از نظر زیستی به شکلهای مختلفی پیر میشوند. برخی سالخوردگان شکننده و ضعیف هستند و برخی دیگر علیرغم سنشان بدن سالمی داشته و جوانتر از سن شناسنامهای خود به نظر میرسند.
سالمندان توانمند از نظر جسمی، ذهنی و روابط اجتماعی، شرایط مطلوبی دارند، مستقل هستند و بیشتر امور شخصی خود را بدون کمک انجام میدهند، با دوستانشان تعامل دارند، در جامعه مشارکت میکنند و از درآمد نسبی خوبی برخوردارند.
سالمندان نیازمند به آن دسته از افرادی گفته میشود که دارای مشکلات حسی- حرکتی یا بیماریهای اعصاب و روان هستند، نیاز به مراقبت دارند، به صورت مستقل نمیتوانند کارهای خودشان را انجام دهند یا برای انجام آن نیاز به کمک دیگران دارند.
وی میافزاید: بالا رفتن سن در بسیاری از موارد مشکلاتی مانند ضعف قوای جسمانی، تنهایی، ازکارافتادگی، معلولیت، بیماری و احتمالا بدسرپرستی، فقر و تنگدستی را به همراه دارد، میگوید: بروز اینگونه مسایل برای سالمندان بسته به این است که فرد کهنسال در چه جامعه و با چه فرهنگی زندگی میکند.
عموما در جامعه غربی فرد در خانههای سالمندان و جدا از خانواده به سر میبرد و در جامعه شرقی فرد سالمند تا آخرین لحظه عمر در کنار خانواده زندگی میکند. این دو نگاه از نظر کمی و کیفی تفاوتهای بسیاری دارد. چگونگی جوابگویی به این مسایل به امکانات موجود در جامعه برمیگردد. بدیهی است با تغییرات حاصل از تحولات اجتماعی و تغییر بنیادی نهادهای اجتماعی مانند نهاد خانواده از تشکل سنتی به جدید و در جوامعی مانند ایران باید انتظار داشت که در آینده شاهد مشکلات خاصی از جمله در حوزه سالمندان باشیم.
سالمندان رهاشده
در چند دهه آینده، جهان با افزایش سریع تعداد و نسبت سالمندان در جمعیت مواجه خواهد شد که یک بحران است، به خصوص هنگامی که امکانات و ظرفیتهای لازم برای ارائه خدمات مراقبتی و حمایتی از آنان فراهم نباشد.
گسترش سالمندان علاوه بر پیامدهای اقتصادی، فرهنگی، جمعیتشناختی و اجتماعی منجر به پدیده دیگری تحت عنوان «سالمندان رهاشده» نیز میشود. این گروه از سالمندان بهخاطر آن که امکان محافظت از خود در مورد تغذیه، آزار، خشونت و مشکلات اجتماعی را ندارند به مراتب به میزان بیشتری در معرض انواع مخاطرات اجتماعی و خانوادگی قرار میگیرند.
دکتر قادری با بیان این موضوع میگوید: هر چند که قدمت رهاشدگی سالمندان بسیار طولانی است و همواره در بسیاری از جوامع، سالمندانی وجود دارند که به دلایل متعددی رها شده یا در خیابان و پارکها به سر میبرند، با وجود این به نظر میرسد که طی چند سال اخیر این روند در بسیاری از جوامع از جمله جامعه ایران روند افزایشی پیدا کرده و به تعداد سالمندان فاقد مسکن و رهاشده افزوده شده است.
از نظر آسیبشناسی، دلایل متعددی برای رهاشدگی سالمندان در جامعه وجود دارد که از جمله میتوان به فقر و مشکلات مالی، فقدان خانواده و سرپرست مؤثر، ابتلا به بیماریهای مزمن یا سخت، اختلالات روانی، ازهمگسیختگی خانوادگی و فقدان مسئولیتپذیری اطرافیان در نگهداری، افزایش هزینههای تأمین مسکن، فقدان پشتوانه مالی، ناسازگاری و... اشاره کرد. با وجود این به نظر میرسد که چند عامل در سطح کلان نیز میتواند مولد شرایط موجود بوده یا این روند را تشدید کند.
تغییر جایگاه سالمندان
دکتر قادری میگوید: براساس تحقیقات موجود، نظامهای تأمین اجتماعی در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعهیافته تعداد افراد کمی را تحت پوشش خدمات قرار میدهند. هرچند که در کشورمان طی دهه اخیر اقدامات خوبی انجام شده و در مقایسه با برخی از کشورهای خاورمیانه پیشرو محسوب میشود اما نظر میرسد که هنوز تا رسیدن به میزان قابل پذیرش پوشش سالمندان در حوزه تأمین اجتماعی فاصله بسیاری وجود دارد و ضروری است که چتر حمایت دولتی در این حوزه با همکاری سایر بخشهای اجتماعی و خصوصی برای همه قشرها گسترش یابد.
عامل دوم به جایگاه سالمندان در جامعه از نظر فرهنگی بر میگردد. روند رو بهرشد فردگرایی در دنیا منجر به بروز خانوادههای هستهای، کاهش تعلقات و پیوندهای خانوادگی، افزایش نقش رسانهها و تضعیف جایگاه نهاد خانواده شده است. در حالی که در گذشته سالمندان از جایگاه بالایی در جامعه و خانواده برخوردار بودند و همواره سرمایه ذیقیمتی به حساب میآمدند، تحولاتی که در نهاد خانواده و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی به وجود آمده منجر به اختلال در جایگاه سالمندی و در نتیجه بیتوجهی به آنان شده است.
این تغییرات در نهایت جایگاه سالمندان را از رأس هرم ارزشی خانواده تغییر داده و موجب بیتوجهی و در نهایت رهاشدگی آنان در خیابان شده است. باید توجه کنیم که سالمندان از نظر روانی به مراتب آسیبپذیرتر از گروههای سنی دیگر و دارای نیازهای خاصی هستند. بر همین اساس ضروری است که توجه ویژهای به نیازهای زیستی و روانشناختی آنان صورت بگیرد.
این جامعه شناس می افزاید: عامل دیگر رهاشدگی سالمندان در سطح ساختاری به کاهش انسجام اجتماعی و تعلقات اجتماعی برمیگردد. بسیاری از جوامع در گذشته نسبت به سالمندان احساس تعلق کرده و به دلیل انسجام اجتماعی آنان را محور و مورد توجه قرار میدادند اما در حال حاضر این روند تغییر پیدا کرده و سالمندان به دلیل ضعف علقههای اجتماعی و فرهنگی به حاشیه رانده شدهاند؛ در حالی که آنان از مهمترین سرمایههای فرهنگی جوامع محسوب میشوند و نقششان در حفظ انسجام اجتماعی و خانوادگی بیبدیل است. در مقابل به نظر میرسد که تضعیف جایگاه سالمندان در جامعه منجر به تضعیف هنجارهای ارزشی و فرهنگی شده و علاوه بر تبعات اقتصادی و اجتماعی، به افزایش سالمندان رهاشده در جامعه میانجامد.
راهکارها
به گفته دکتر قادری، با توجه به عوامل ذکرشده به نظر میرسد که نظام حکومتی و جامعه ایران نیازمند بازاندیشی در ارزشهای اجتماعی و فرهنگی در راستای تکریم سالمندان و تقویت نقش، جایگاه و پایگاه آنان در خانواده و جامعه است.
او تأکید میکند: تجربه بسیاری از کشورهای توسعهیافته در ارائه خدمات به سالمندان، حکایت از تقویت نقش و جایگاه خانواده و جوامع محلی برای مراقبت اجتماعی از آنان دارد. ما نیز در کشور نیاز به چنین روندی داریم و ضروری است که سازمانها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی نسبت به تقویت بازپیوند سالمندان با جامعه و افزایش نقش آنان در جامعه اقدامات لازم و مقتضی را به انجام برسانند. چنین روندی میتواند بسیار مؤثر بوده و از وقوع مشکلات بعدی جلوگیری کند.
یکی از حوزههای مهم در بحث بهبود شرایط سالمندان تقویت بنیان خانواده است.
مرور برنامههای جهانی در حوزه مراقبت از سالمندان، گواه این موضوع است که به دلیل هزینههای انسانی، روانی و عاطفی زیادی که تأسیس مراکز نگهداری سالمندان برای جامعه به همراه میآورد، تقویت بنیان خانواده به منظور ارتقاء مراقبت از سالمندان همراه با نظارت دولت و ارائه امکانات به خانوادهها در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان یکی از مهمترین استراتژیها در نظر گرفته شده است. چنین رویهای ضمن تقویت مسئولیتپذیری جمعی، مانع از انزوا و بروز مشکلات متعدد برای سالمندان میشود.
یکی دیگر از استراتژیهای مؤثر، اجرای برنامههای اجتماع محور و مبتنی بر محله است. بنیان اصلی این برنامهها بر تقویت انسجام محلی، ارتقای مسئولیت پذیری جمعی، نظارت بیشتر بر وضعیت سالمند و مشارکت دادن مردم بومی و محلی در فرآیند مراقبت از سالمندان استوار است و امکان شناسایی سالمندان نیازمند را فراهم میکند، درنتیجه میتوان خدمات را به موقع و در زمان کوتاه در اختیار سالمندان قرار داد. مددکاران اجتماعی به دلیل ارتباط نزدیکی که با سالمندان و مردم محلی دارند با برقراری ارتباط با سالمندان، خانواده ها و منابع حمایت اجتماعی در کاهش آسیب و بهبود وضعیت رفاهی سالمندان نقش پررنگی ایفا میکنند.
یکی دیگر از مؤلفههای مهم در ارائه خدمات به سالمندان، استفاده از تکنولوژی و بهرهگیری از فنآوریهای جدید است. به عنوان مثال در حوزه خدمات سلامت میتوان از برنامههای سلامت مجازی و ارتقای سطح سواد رسانهای سالمندان به منظور پیشگیری از وقوع مشکلات جسمی و روانی آنها استفاده کرد.
با توجه به روند رو به افزایش سالمندان در کشور و مزمن شدن شرایط آنها لازم است که در سه حوزه ارتقای برنامه های پیشگیری، مراقبتی و توانمندسازی آنها اقدامات اساسی صورت بگیرد. یکی از الزامات اجرای این برنامهها، هماهنگی نهادهای مختلف و اراده برای اجرای سیاستهای سند ملی سالمندی در کشور است.
در حال حاضر سازمان بهزیستی با همکاری کارشناسان مراکز اورژانس اجتماعی و خط 123 با همکاری مراکز نگهداری سالمندان نسبت به ساماندهی سالمندان رهاشده در خیابان و پارک اقدام میکنند. همچنین توسط مرکز فوریتهای خدمات اجتماعی شهرداری تهران نسبت به اسکان سالمندانی که کارتنخواب بوده یا اعتیاد دارند در مددسرا برای دریافت خدمات روزانه اقدام می شود. این اقدامات خوب است اما کافی نیست و برای رسیدن به جایگاه و سطح مطلوب تلاش بیشتری نیاز داریم.