صفحه اصلی
کد مطلب: ۱۶۲۴۱
شنبه ۰۱ مهر ۱۴۰۲ - ۰۶:۲۰

افسردگی در کمین است: زنان بیشتر از مردان مراقب باشند!

بر اساس آمارها، تغییرات و اتفاقات بزرگ در زندگی افراد، خانم‌ها را بیشتر تحت تاثیر قرار می‌دهد و اتفاقاتی مانند مهاجرت، بیکاری، طلاق، سوگ برای آن‌ها سخت خواهد بود و گاهی خود را به شکل افسردگی نشان می‌دهد.

نرگس خانعلی زاده در یادداشتی در ضمیمه خانوادها امروز روزنامه اطلاعات نوشت: حالا در روزهای بهتر و آگاهانه‌تری نسبت به گذشته هستیم؛ روزهایی که به عنوان بیماری رایج جامعه بشری شناخته می‌شود و دیگر کمتر کسی در برابر حالات افسردگی شخصی، او را ناشکر و ناسپاس خطاب می‌کند و پیشنهاد جشن و مهمانی و گردش برای بهبود حالش را می‌دهد.

به نظر می‌رسد که در این برهه زمانی، علم و آگاهی آنقدر بالا رفته است که آدم‌ها افسردگی را نوعی بیماری(نه تلقین شخصی) بدانند و برای درمانش، به متخصص مراجعه کنند! موضوعی که نه عیب است و نه مایه ننگ.

اما این پذیرفتن، به معنای این نیست که اهمیتی برای بالا رفتن تعداد مبتلایان به افسردگی قائل نشویم؛ چرا که افسردگی در زندگی فردی و اجتماعی فرد مبتلا، تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت که درصورت شیوع بالا در جامعه می‌تواند آسیب‌های به مراتب سنگین‌تر به بدنه جامعه وارد کند. شاید لازم است که بیشتر هوای زنان جامعه‌مان را داشته باشیم. 

افسردگی؟

افسردگی نوعی از اختلال خلقی است که در آن فرد به واسطه غم و اندوه مداوم علاقه خود را نسبت به موارد و داشته‌هایی که زمانی برای او لذت‌بخش بوده است از دست می‌دهد.

طبق آخرین آمار جهانی ابتلا به بیماری افسردگی در هر۱۰۰هزار نفر از جمعیت مردان بیش از ۳۵۰۰ ابتلا و در جمعیت زنان نزدیک به ۵هزار نفر است. موضوعی که  متاسفانه در کشور ما صدق می‌کند و بر اساس تازه‌ترین آمار، تعداد مبتلایان به افسردگی، در زنان دو برابر مردان است.

چرا زنان؟

هزاران دلیل می‌تواند داشته باشد؛ از دلایل هورمونی، فیزیولوژیکی، اجتماعی، محیطی و ... تا وابستگی‌های عاطفی و محرومیت‌های اجتماعی و اقتصادی. در واقع بر کسی پوشیده نیست که زنان احساسات بسیاری قوی و قدرتمندی دارند که گاهی به دلیل عدم برون‌ریزی آنها، ممکن است در درونشان جمع شود و خودش را به صورت افسردگی نشان بدهد.

ضمن اینکه نه به طور مطلق، اما بر اساس آمارها، تغییرات و اتفاقات بزرگ و عظیم در زندگی افراد، خانم‌ها را بیشتر تحت تاثیر قرار می‌دهد و اتفاقاتی مانند مهاجرت، بیکاری، طلاق، سوگ، استرس‌های خانوادگی و شغلی و ... همه از جمله عواملی است که هرکسی را با حفره‌های عمیقی در قلبش روبرو می‌کند که گاهی این حفره‌ها و این سختی‌ها، تحملش برای خانم‌ها سخت، زمانبر و طاقت‌فرسا خواهد بود و گاهی خودش را به شکل افسردگی نشان خواهد داد. 

تو چنین گرانی چرا؟

توییت‌های خنده‌دار درباره هزینه بالای روانشناس و دندانپزشک را دیده‌اید؟ همان‌ها که از بیماری اولیه‌شان می‌گویند و معتقدند که با پرداخت هزینه درمان، مبتلا به بیماری دیگری هم شده‌اند؟ کمرشان گرفت یا عصبی‌تر شدند؟

نوشته‌های بامزه‌ای که اشاره به قیمت بالای این نوع خدمات دارند که خدمات درمان در حوزه روانشناسی هم جزو آنها محسوب می‌شود.

بدیهی است که در پس هر نکته طنزی، وقایعی نهفته است که این مورد هم استثنا نیست؛ چرا که هزینه‌های مراجعه به مشاور، روانشناس، روانپزشک و خدمات روانپزشکی، آنقدر بالا هست که فرد مراجعه‌کننده وسوسه شود که ادامه درمانش را متوقف کند: « در معمول‌ترین حالت، برای یک مشاوره ساده(نه تخصصی)چهل و پنج دقیقه‌ای، بیشتر از 200 هزار تومان باید هزینه کنم؛ زمانی که هنوز حرف‌های من تمام نشده است، چه برسد به اینکه روانشناس بخواهد راه‌های درمانی را آغاز کند.»

 این را یکی از کسانی می‌گوید که از مشاوره‌های آنلاین روانشناسی برای حل مشکل شخصی‌اش کمک گرفته و به نظرش شاید برای یک بار هزینه بالایی به نظر نیاید اما اگر قرار به مداومت داشته باشد، آنقدری می‌شود که بیمار بخواهد بی‌خیال شود و در حالت انزوای خودش برگردد. این موضوع زمانی اهمیت پیدا می‌کند که همه، بر اثرات مشکلات روانی بر جامعه آگاه هستیم؛ موضوعی که نیاز به حمایت‌های بیشتری از طرف مسئولان دارد که افراد بیشتری به سمت درمان میل و رغبت پیدا کنند. 

حمایت و بیمه؟

تا چند سال گذشته، سهم پوشش بیمه‌ای برای بیماری‌های اعصاب و روان، آنقدر ناچیز بود که شاید اگر آن را نادیده می‌گرفتی هم تاثیر شگرف و تغییر بزرگی در میزان پرداخت هزینه‌ها به وجود نمی‌آورد؛ این در حالی بود که در کشورهای توسعه‌یافته، کاملا برعکس بود و سلامت روان تحت پوشش 80 درصدی و سلامت جسم، سهمی 20 درصدی داشت.

امروز اوضاع کمی بهتر از قبل شده است اما همچنان خدمات بیمه‌ای برای سلامت اعصاب و روان، جزو اقداماتی لوکس محسوب می‌شود؛ در حالی که نظام سلامت باید به این سمت حرکت کند که مسیر و بستر استفاده جامعه از خدمات سلامت روان را تسهیل کند.

چرا که به واسطه ارائه خدمات سلامت روان و توجه به عدالت در سلامت در این زمینه، گوشه‌ای از آسیب‌های روانی ناشی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی را برطرف خواهد شد. موضوعی که اواخر سال گذشته مورد بحث و پیگیری قرار گرفت و رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور از زیر پوشش قرار گرفتن خدمات روانشناسی در سال 1402 خبر داد اما اینطور که معلوم هست، هنوز هم کمپین‌ها و پویش‌هایی برای اعتراض به هزینه خدمات روانشناسی و تقاضای بیمه برای این خدمات راه می‌افتد. 

پیشنهاد اطلاعات

ارسال نظر

( 300 )

آخرین مطالب