دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۱

«یک بار مصرف‌»هایی که در زندگی جان می‌گیرند

صد‌ها لوازم یک بار مصرف امروزه جزئی از زندگی ما شده و قرار است که دامان نسل‌های بعدی را هم بگیرد.

زهره شریفی در یادداشتی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: کاسه یک‌بار مصرف! بشقاب یک‌بار مصرف! لیوان یک‌بار مصرف! قاشق و چنگال یک‌بار مصرف! سفره یک‌بار مصرف و صدها یک‎بار مصرف دیگر که امروزه جزئی از زندگی ما شده است، بدون آن که حواسمان باشد نهایت این «یک‌بار مصرف»ها به کجا می‌رسد، چرا که قرار نیست بعد از همان یک ‎بار استفاده کردن ناپدید شود و اثری از آن روی زمینی که در آن زندگی می‌کنیم باقی نماند.

وقتی برای آسایش و کمتر به زحمت افتادن یا هر دلیل دیگری از این یک‌بار مصرف‌ها استفاده می‌کنیم و بعد آن را به ظاهر دور می‌ریزیم تازه داستان غم‌انگیز و شاید ترسناکی شروع می‌شود که آخرش هم به قولی دامان خودمان را می‌گیرد و البته دامان نسل‎های بعدی را که قرار است پا در این جهان گذاشته و روی این زمین زندگی کنند.

 بارها شنیده‌ایم، خوانده‌ایم و می‌دانیم که ظروف یک‌‌بار مصرف پلاستیکی بیش از صدها سال در طبیعت باقی مانده و اثرات مخربی بر جای می‎گذارند، با وجود این هر روز و حتی بیشتر از قبل از این ظروف استفاده می‌کنیم و روزی را نمی‌توانیم بدون آن‌ها بگذرانیم. 

اگر نگاهی به گذشته، همین چند دهه قبل، بیندازیم هیچ خبری از این یک‌بار مصرف‎ها نبود، نیازی هم به آن‎ها نبود، چه برسد که مانند امروز این چنین وابستگی بیاورد. واقعا در آن روزگار مردم چه می‎کردند؟! آن‌هایی که دهه 60 و حتی 70 را به یاد دارند می‌دانند که تا آن زمان هم چندان خبری از افراط‌گرایی در مصرف این ظروف در جامعه نبود، چه برسد در خانه ها و میهمانی‎ها و مراسم و... اما کم‏ کم در همین سال‌هاست که دستگاه‌های تولیدکننده این ظروف بر اساس تفاوت مواد اولیه و کاربردشان، راه‌اندازی شده و شروع به تولید انبوه می‌کنند. 

درباره این که اولین بار چطور یک‌بار مصرف‌ها وارد زندگی مردم شدند باید به قبل از جنگ جهانی دوم برگردیم، زمانی که شیوع بیماری سل و انتقال سریع آن یک افسر بهداشت آلمان را به این فکر انداخت که با تولید لیوان‌های کاغذی یک‎بار مصرف با «اختراع یک صحاف آلمانی» در معابر برای آب خوردن می‌توان تا حد زیادی مانع از گسترش این بیماری شد که البته همین‌طور هم شد. آن لیوان کاغذی یک‌بار مصرف معروف به «لیوان سلامتی» شد. 

پس از موفقیت‌آمیز بودن این طرح و استقبال مردم و همین‎طور کاهش میزان بیماری در کشور آلمان، تصمیمی لحاظ شد با این رویکرد که کلیه کارمندان و افردی که در مکان‎های عمومی حضور بیشتری دارند از این ظروف که بشقاب هم جزئی از آن‎ها بود، استفاده کنند.

بعد از جنگ جهانی دوم هم استفاده از این ظروف که دیگر محدود به لیوان، آن هم از جنس کاغذ نبود به سرعت در بین تهیه‌کنندگان و مصرف‌کنندگان مواد غذایی گسترش پیدا کرد و انواع مختلف ظروف یک‌بار مصرف پلاستیکی در ابعاد و اشکال مختلف ساخته و وارد بازار و با استقبال عظیمی روبه‌رو شد.

از حجم بالای پسماندهای این ظروف یک‎بار مصرف که بگذریم همیشه در زندگی بشر زباله، دورریز، پسماند یا به معنای عام «آشغال» وجود داشته اما نوع زباله ها در هر دوره تغییر کرده که خود نقش مهمی در آسیب رساندن یا نرساندن به چرخه طبیعت داشته است. 

در دورانی که انسان در طبیعت زندگی می‎کرد زباله‌های تولیدشده بیشتر از جنس استخوان و چوب بود یا ریشه گیاهی داشت که آسیبی به چرخه طبیعت نمی‎زد. در آن زمان مردم این دورریزها را در زیر زمین دفن کرده یا می‌سوزاندند که به مرور چه خود زباله‌ها و چه خاکسترشان در زیر خاک تجزیه می‌شد.

به مرور زمان و با افزایش جمعیت، جوامع با مشکل دفن غیربهداشتی زباله و پیدایش بیماری‌های خطرناک مواجه شدند. این وضعیت به قدری نگران‌کننده بود که برای دفن زباله قوانینی وضع شد. 

برای مثال مردم موظف بودند زباله را در خانه خود دفن کنند. با گذشت زمان مردم راه‌های دفع زباله را یاد گرفتند و کم‎کم مخزنی برای زباله به وجود آمد.

شیوه اصلی دفع زباله در کشور خودمان، جمع‌آوری دستی و انباشت زباله در گوشه‌ای از معابر و بعد حمل آن با اسب و قاطر به بیرون شهر بود. چند سال بعد تازه گاری‌های حمل زباله از راه رسیدند. این زباله‌ها در بیرون شهر داخل خندق‌های قدیمی ریخته می‌شدند و گرچه از محیط زندگی مردم به ظاهر دور بودند اما مشکل اصلی یعنی دفع آن همه زباله انباشته بر روی هم تازه شروع شد.

در این میان کسانی هم بودند که از این زباله ها به نفع خود استفاده می‎کردند. داستان از این قرار بود که برخی کارگران، زباله را بار گاری‌های «بلدیه» یا همان شهرداری آن زمان که مسئول جمع‎آوری زباله‌ها و پاکیزگی شهر بود می‌کردند و به جای آن که به بیرون شهر ببرند، پول اندکی از صاحبان خانه‌های ویلایی و باغداران اطراف تهران گرفته و زباله‌ها را به باغ آنان می‌بردند تا بعد از تجزیه در خاک به عنوان کود استفاده شود. 

با این که زباله دزدی توسط شهرداری غیرقانونی اعلام شده بود، تا سال‌ها به‌صورت پنهانی انجام می‎شد. به مرور زمان با توسعه زندگی شهرنشینی و در پی آن افزایش مراکز و ادارات شهرداری در شهرهای مختلف، توجه به جمع‌آوری زباله ها جدی‎تر شد، تا جایی که حدود صد سال پیش شهرداری تهران دستور داد که مردم باید اول غروب زباله‌ها را جلوی در خانه بگذارند که گاری‎ها و بعدها  ماشین‌های حمل زباله آن‌ها را جمع کرده و به خارج از شهر ببرند. 

اما دور شدن زباله ها از محیط زندگی انسان به این معنا نبود که دیگر اثری از آن وجود ندارد، تازه اینجا مشکل اصلی شروع می‎شد. روش‌های دفع انبوهی از این زباله ها -تازه در آن زمان خبری از پلاستیک و نایلون هم نبود-کار راحتی به نظر نمی‌رسید اما به هر حال باید برای این مشکل فکری می‎شد. 

یکی از قدیمی ترین روش‎ها دفن کردن زباله‌ها بود و بعد از آن سوزاندن در همان محیط انباشته شده. تمام این راهکارها در ابتدا بدون در نظر گرفتن اثرات مخربی که بر طبیعت و زندگی انسان برجای می‌گذاشت انجام می‌گرفت اما جالب است بدانیم بعضی از تمدن‎ها از همان ابتدا متوجه شده بودند که بعضی از این دورریزها را می‎توان باز استفاده یا به اصطلاح امروزی «بازیافت» کرد؛ چنان که از هزاران سال پیش ابزارآلات و سلاح‌های فلزی ذوب‎ شده و مجددا مورد استفاده قرار می‎گرفتند یا با کمک ریخته‌گری برنز را احیا می‌کردند. 

شهرهای اولیه چیزهایی بیشتر از چوب و فلز مانند پارچه را هم بازیافت می‌کردند. حتی با گذشت زمان حیاط‌های خاکروبه یا فضاهای مرتب کردن زباله، در بعضی از شهرهای اروپایی ایجاد شد که به موجب آن آشغال‌ها از خیابان‌های شهر جمع‌آوری می‌شد و افرادی آن را دسته‌بندی کرده و به بازارهای دست‌دوم فروشی می‌فرستادند. باقی خاکروبه‌ها و خاکسترهای باقی‌مانده از سوزاندن چوب و زغال نیز برای سازندگان کود فرستاده می‌شد. 

در پی آگاهی مردم و البته سرمایه داران از استفاده دوباره از زباله ها، مشاغل کوچکی ایجاد شد تا پارچه، فلزات و سایر کالاهای بازیافتی را که مردم دیگر نمی‎خواستند از آن‌ها استفاده کنند از آن‌ها گرفته و برای بازیافت به کارخانه‌های کاغذ و فولاد برگردانند. با افزایش تقاضا برای مواد دست‌دوم، برخی از این مشاغل به بزرگ‌ترین شرکت‌های بازیافت ضایعات در قرن بیستم تبدیل شدند. 

در کشور خودمان هم تا چند دهه اخیر با وجود تأسیس شهرداری در بیش از صد سال پیش، اهمیت زیادی به مدیریت پسماند داده نمی‌شد. در آن زمان تنها هدفی که دنبال می‎شد دور کردن زباله ها از محیط زندگی مردم بود اما با رشد جمعیت شهرها حجم و نوع زباله‌ها تغییر پیدا کرد. 

در نتیجه این اتفاق، بازیافت و دفع زباله به شیوه های غیربهداشتی و غیرقانونی انجام ‌گرفت که موجب آلودگی محیط زیست و بروز مشکلات بهداشتی شد، تا این که در پی اعتراض مردم، قانون جدیدی تصویب کردند که مطابق آن، نظافت و نگهداری از معابر شهر، قنات‎ها و جوی‎های آب و فاضلاب به صورت جدی به شهرداری 
واگذار شد.

از اوایل دهه شصت در کنار این فعالیت‎ها و آگاهی دادن به شهروندان جهت جمع آوری درست زباله‌ها، مراکز بازیافت زباله در شهرهای بزرگ به راه افتاد که تا به امروز هم این جریان به قوت خود باقی است.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب