این فرمانده سابق سپاه پاسداران در ادامه از جلسه‌ رهبری با حاج داوود کریمی پس از آزادی از زندان خبر می‌دهد و می‌گوید: بعد از اینکه داوود آزاد شد، رهبری او را خواست و حدود سه ساعت با هم نشستند تا او را آرام کند و از دل او در بیاورد چون در زندان خیلی به داوود جفا کردند.

او در پاسخ به این سوال که «آیا ارتباطی میان این برخوردها با شهید داوود کریمی و اختلافات او با محسن رضایی وجود داشته است؟»، گفت: من نمی‌توانم بگویم که آن آدم‌های تنگ‌نظر ارتباطی با محسن داشتند، یا نه؛ آنهایی بودند که در مقابل آقای منتظری بودند.

مرحوم صنیع‌خانی سپس از دستور رهبری به سپاه درباره‌ داوود کریمی می‌گوید: رهبری به سپاه گفته بود داوود را به کار بگیرند. یک روزی حسین دهقان به من گفت می‌خواهیم ۵۰۰۰ واحد مسکونی بسازیم و با داوود صحبت کنیم که بیاید مدیر این مجموعه باشد؛ داوود جواب داد «مگر من بنا هستم؟! پدر خانم من معمار است، او برود این کار را بکند، من که این‌کاره نیستم». اهانتی بود به داوود.

او در ادامه افزود: منظور آقا هم از به‌کار گرفتن این نبود. داوود نظامی بود و در مسائل نظامی صاحب نظر بود و اهانتی بود که برود ساختمان‌سازی انجام دهد. او هم رفت کارگاهش را راه انداخت و تا آخر هم همانجا بود. داوود نخواست از جنگ دور شود؛ حسن بهمنی و سایرین هم نخواستند و هیچ‌کدام از بچه‌های لشگر ۱۰ رها نکردند و تا آخر ماندند. برخی ممکن است در لشکر ۱۰ نماندند و رفتند به لشکر ۲۷ زخمی یا شهید شدند.