شرق نوشت:در ملاقات اخیر، انتقاد رهبری از بخش رسانهای دولت، چهار مرتبه تکرار شد که بیسابقه است. شاید یک دلیل آن باشد که سکانداران رسانهای دولت، عموما تیپ کیهان، رجانیوز و جبهه پایداری هستند و این جریان، عمده تجربهشان در جایگاه اپوزیسیون برخی دولتها بوده و تجربه کار ایجابی در جایگاه متولی، تبیین، پاسخگویی و دفاع ندارند و انگار فاز تهاجم و اپوزیسیون طرف مقابل در آنها نهادینه شده است.
پیام ۴ بار تکرار انتقاد رهبری مشکل بخش رسانهای دولت آن است که رسانههای حرفهای که مورد اعتماد و طرف مراجعه عام هستند، اخبار اینها را بعضا پوشش نمیدهند و عموما منتقد دولتاند و رسانههای اصولگرا نیز مشغول با اندک مخاطب سمپات و هوادار، فاقد تأثیرگذاری بر مخاطب عام هستند.
تیم رسانهای دولت، فاقد سکوی دارای مخاطب برای انتقال محتواست. اگر صداوسیما، رفتار حرفهای داشت و مخاطب میلیونی را دودستی تحویل مرجع خبری بیرونی نمیداد، امروز زبان دولت چنین الکن نمیشد. لابد باید گفت خودکرده را تدبیر نیست؛ سالها کژکارکردی رسانههای اصولگرا و بدرفتاری برای مخاطب عام، چنین عاقبتی دارد.
مشکل دولت آقای رئیسی این است که رسانهای ندارد که در جامعه نفوذ داشته باشد. مرجعیت خبری متأسفانه به خارج از کشور انتقال یافته است. مخاطب امروز، نیاز خبری خود را گزینش میکند و عموما از رسانههای حرفهای اطلاعات دریافت میکند. تلویزیون جای خود را به شبکههای اجتماعی در فضای مجازی داده که کنترلشان خارج از اختیار و غالبا در نقطه مقابل آنهاست.
رسانههای دولت، الزامات یک رسانه حرفهای را رعایت نمیکنند و شاید دلیل آن ناشی از توقعات و انتظارات نیروهای خارج از رسانه است. در دولت قبل در مقطعی تلاش شد تا رسانههای دولت کمی حرفهایتر اداره شوند که همان هم تحمل نشد.
پیشنهاد این است که برای یک بار هم که شده، برای اداره رسانه از تیم کاملا حرفهای و غیرایدئولوژیک بهره ببرند. برای مثال یک بخش خبری یکی از شبکههای تلویزیونی را در اختیار روزنامهنگاران مستقل بگذارند و فقط رویکرد کلی آن را حمایت از دولت قرار دهند و در کار آن دخالت نکنند؛ بعد نتیجهاش را ببینند.