نرگس خانعلی زاده در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: تا همین چند وقت پیش، فکر میکردیم که هوای آلوده و خانهنشینی و ماسک زدن، برای روزهای سرد است؛ روزهایی که مدارس هم تعطیل میشوند و علت تعطیلات زمستانی، از برف به آلودگی هوا تغییر کرده است؛ اما اکنون دیگر این گونه نیست!
این را وقتی فهمیدیم که در گرمترین روزهای سالم هم تابلو کیفیت هوای محلهمان، رنگ قرمز را نشان داد و هشدار هوای ناسالم را یادآوری میکرد. به نظر میرسد که مجموعهای از آلودگیهای هوا، ما را احاطه کردهاند و راه فراری برایمان نمانده است!
گاهی اُزن، گاهی ریزگرد، گاهی وارونگی هوا و گاهی هم حجم زیاد رفت و آمد و دودی که از وسایل نقلیه بلند میشود؛ هرچه که هست، انگار که تهران و دیگر شهرهای بزرگ، بالاخره در هر روز و فصلی از سال، بهانهای برای داشتن هوای آلوده دارند و کمتر کسی می تواند بابت چنین اتفاقی، برنامه زندگیاش را بر هم بزند؛ آنقدر که دیگر تبدیل به عادتی شده است که خودمان در دلمان با آن کنار آمدهایم. البته، واقعیت این است که کاری هم غیر از کنار آمدن از دستمان برنمیآید!
دخالتهای انسانی
«وضع آبی و هوایی اصلا خوب نیست.» این را قریب به اتفاق کارشناسان محیط زیست و هواشناسی میگویند که معتقدند کار از یک اتفاق و یک آلودگی سطحی گذشته است و دیگر برخی از نقاط کشور، تبدیل به کانون گرد و خاک و ریزگرد شدهاند.
به عقیده آنها، مرکز کشور در حال تبدیل شدن به کانون بزرگ تولید گرد و خاک شده است؛ اتفاقی که به دلیل تغییر نظام آبی مرکز ایران به دست انسان رخ داده و هر رودخانه و چشمهای که وجود داشته، مسیرش متوقف شده است. پس چندان دور از انتظار نیست که مراکز آبی، جای خود را به گرد و غبار بدهند و بعد در سراسر کشور فراگیر شوند.
در وسط خشکسالی ایستادهایم
این آلودگیهایی که امروز و در روزهای گرم سال میبینم، نتیجه خشکسالیهایی است که به آن گرفتار شدهایم؛ خشکسالی، کم بارانی، از بین رفتن پوشش گیاهی و پیامدهایی شبیه به این که ایران و کشورهای همسایه را گرفتار کرده است و نه فقط باران و زیبایی را از مردم دریغ کرده، بلکه گرد و غبار را تبدیل به پدیدهای مرسوم کرده است؛ با توجه به خشکسالی اخیر، کانونهای گردوخاک در اطراف بسیاری از شهرها به ویژه شهر تهران شکل گرفته است که اتفاقا وزش باد، به گسترده تر شدنش دامن میزند. ماجرایی که اگر پاییز پر بارانی نداشته باشیم، ادامهدار است و همه فصلهای سالمان را با خودش گره میزند؛ آنوقت دیگر زمستان و تابستان و پاییز و بهار برایش فرقی ندارد. یا باران، یا گرد و خاک؛ گزینه دیگری وجود ندارد!
هر روز، دریغ از دیروز
روز به روز، بدتر از دیروز! این واقعیت وضع هوایی است که در آن زندگی میکنیم و نفس میکشیم؛ هوایی که دیگر آلودگیهایش نه با آزمایش و نه به دست متخصصان که با چشم غیر مسلح هم دیده میشود. چشمی که دوده و گرد و غبار و سیاهی و تاریکی را از این سر خیابان تا آن سر خیابان میبیند و نمیداند که در برابر این حجم از هوای آلود، چه کاری از دستش بر میآید؟ مثلا همین چند شب گذشته؛ آسمان شهر تهران غبارآلود شد و ریزگردها بهوضوح در آسمان شب قابلرویت بودند.
کیفیت هوای پایتخت با شاخص 223 و در وضع بسیار ناسالم قرار گرفت. شاخص کیفیت هوا در شهرقدس، شهریار و پاکدشت به عدد ۵۰۰ و شاخص در شهرستان ورامین ۳۰۴ و شهرری عدد ۳۰۹ بود. موضوعی که البته محدود به تهران و منطقههای اطرافش نبود و پایش به اصفهان و دیگر شهرهای بزرگ و پرتردد هم رسیده بود.
چارهای اینچنین
از پرهیز از ترددهای غیر ضروری تا زدن ماسک؛ هرچه که هست، باید تا آنجا که میتوانیم، تماسمان با آلودگی را کم و کمتر کنیم. مثلا برای کاهش تاثیر زیانآور گازهای آلاینده مانند اُزن، بهتر است در ساعات اوج ترافیک و وسط روز که دما بالا ست، از ترددهای غیرضروری و همچنین در این شرایط از فعالیتهای ورزشی در محیط و کانونهای ترافیک شهری خودداری کنیم.
استفاده از عینک آفتابی و کلاه و وسایلی مانند اینها که مانع رسیدن اشعه به بدنمان و گازهای آلوده به شریانهای تنفسیمان شود، تاثیرگذار است.
شاید تلخ باشد، اما باید بپذیریم که این مراقبتها باید همیشگی باشد؛ مگر اینکه خلافش ثابت شود و باران و بادی از راه برسد و بتواند کمی هوای سالم برایمان بیاورد؛ آنهم شاید!