سجاد تبریزی در اطلاعات نوشت: هنر، بازتاب روح و ذهنیات هنرمند و در عین حال مشکلات جامعه است و هنرمند، اگر فرزند زمان خود باشد، فاعل همین انعکاس است. آثار تصویری و حجمی «امیر مفتون» شاید بیش از هر چیز از این منظر حائز اهمیت باشد که بازتابی است از خود جامعه، خود خود جامعه بدون نقاب!
این تصویرگر و مجسمهساز، کولهباری از تجربه و موفقیت در هنر را در زندگی خود تجربه کرده است. مفتون در 18 سالگی برای شعر کودک و کتابی از جعفر ابراهیمی (شاهد)، تصویرسازی و در ۳۲ سالگی جایزه زیباترین تصویرگری کتاب جهان را برای تصویرسازی کتاب «سنگ سلام» از جشنواره معتبر لایپزیک آلمان دریافت کرد و نیز کولاژهایش با فیلمهای رادیوگرافی به صربستان و اسلواکی رفت و مورد تقدیر قرار گرفت. تصویرسازی او برای کتاب «سنگ سلام» جریان جدیدی در تصویرسازی ایجاد کرد و بسیاری ناشران از فضای خلاقانه او گرتهبرداری کردند.
یکی از ویژگیهای مفتون، تسلط به تکنیکهای مختلف است. همین توانایی باعث میشود به راحتی از روشهای مختلف استفاده کند. روی یک تکنیک اصرار ندارد و بر حسب موضوع و سفارش، تکنیکها را تجربه کرده و میکند. او در روزگار بی توجهی بازار به جوهر هنر، لحظهای به انتخاب مسیر خود شک نکرده و شاید همین، عامل پیشرفتهای روز افزونش باشد.
فراز و نشیب هنری
موفقیتهای امیر مفتون شاید از اینجا نشأت میگیرد که او خود را گرفتار جایزه و جشنواره نکرد و به رغم روند مرسوم، هر بار که کارهایش مورد توجه قرار گرفته، به سرعت سراغ تجربیات جدید رفت.
وی در گفت و گو با روزنامه توضیح میدهد: از سال 1378 ابتدا با کارتون کار خود را آغاز کردم و بعد به صورت حرفهای پا در جهان انیمیشن گذاشتم. بعد از آن با کار تصویرگری آشنا و به سرعت به تصویرگری برای کتاب کودک علاقهمند شدم. تصویرگری برای کودک کار دشواری است و پیچیدگیهای زیادی دارد. باید روانشناسی بدانی، رنگ و فرم را بشناسی و به تمام ابزارها آشنا باشی.
برای هر اثر با توجه به ویژگیهای خودش تصویرگری میکنم و هر کار با توجه به محتوای آن با قالب و ابزار متفاوت انتخاب میشود. این موضوع در مورد تصویرگری بسیار جدی است، چرا که با نقاشی تفاوت دارد. نقاش به دلخواه خودش قالب و ابزار انتخاب میکند، اما تصویرگر با نویسنده و ناشر و نهایتا مخاطب در ارتباط است و نظر آنها را با هنر خودش ارائه میدهد.
قالب خاصی ندارم که بخواهم برای کتابهای مختلف تکرار کنم. کتاب را کامل میخوانم و با توجه به محتوای آن قالب را انتخاب میکنم. متأسفانه اغلب ناشران یک الگو دارند و همه کارها را مطابق آن منتشر میکنند. من چنین چیزی ندارم و بالعکس، اگر یکی از کتابها فروش بالایی داشته باشد چیزی شبیه به آن را هرگز تکرار نخواهم کرد.
جایزه لایپزیک
کمتر هنرمند ایرانی به جشنواره تصویرگری لایپزیک راه پیدا کرده، جشنوارهای که در رشته تصویرسازی معادل نوبل است.
مفتون میگوید: مهمترین جایزهای که در تصویرسازی میتوان گرفت جایزه لایپزیک است. در سال ۲۰۱۴ طرح جلدی از من برگزیده شد و لوح تقدیر زیباترین کتاب جهان را از آن خود کرد. این کار برای کتابی با عنوان «سنگ سلام» نوشته آقای محمد بایرامی بود. این جایزه بازخوردهای خوبی داشت و بعد از آن بسیاری از ناشران از آن سبک استفاده کردند.
به جز این برخی از کولاژهایم در اسلواکی و صربستان به نمایشگاههای تخصصی راه پیدا کرد و مورد توجه واقع شد.
به سوی حجم
تکرار، مرگ هنرمند است. امیر مفتون با بیان این جمله توضیح میدهد: یک بار زمانی که سعی داشتم چاپ روی چوب را تجربه کنم، وقتی به حکاکی روی چوب پرداختم متوجه شدم که به جهان جذاب حجم علاقهمندم. به نظرم نقطه مرگ هنرمند آنجاست که وقتی یکی از روشها پاسخ داد بخواهد آن را تکرار کند، چون هر تجربهای باعث میشود که از مرگ هنر فاصله بگیرید.
وی میافزاید: شرایط اقتصادی خریداران آثار هنری، سلیقه گالریدار و مجموعهای از اتفاقات دیگر، هنرمند را به سمت تکرار میکشد. خیلی مهم است هنرمند گرفتار این تسلسل نشود. هنرمند باید تکلیفش با خودش مشخص باشد.
اسطورههایی از جنس «پاپیه ماشه»
در خانه مفتون بسیاری از اشیا ساخته دست است؛ از میز و صندلی تا آباژور و حتی ظروف.
وی در این مورد توضیح میدهد: از سالها پیش بسیاری از وسایل کاربردی را خودم میسازم و اینها تجربهای برای کار سهبعدی بود. رفتهرفته سعی کردم تا ذهنیت درونی خودم را به صورت حجم دربیاورم.
او در مورد تکنیک مورد استفادهاش در دوسال اخیر می گوید: تکنیک پاپیه ماشه (خمیر کاغذ) در فرانسه و در دوران قدیم در چین مورد استفاده قرار میگرفت. این تکنیک استحکام زیادی دارد، دستساختهها اگر زمین بخورند یا تحت فشار قرار بگیرند، در هم نمیریزند. جنس سبک و مقاومی است. تنها چیزی که آن را تحتتأثیر قرار میدهد رطوبت است از این رو، آن ها را با رنگ یا لاک الکل، عایقبندی میکنم.
یکی از دلایل علاقه من به تکنیک پاپیه ماشه، استفاده از ضایعات است. هر چیزی را ـ از شانه تخممرغ گرفته تا چوب و پلاستیک یا هر چیز قابل استفاده دیگر ـ دوباره به صورت یک وسیله کاربردی بازسازی میکنم. این که از یک شیء بلااستفاده وسیله میسازم، خیلی لذتبخش است. من البته در تصویرسازی هم از ضایعات به عنوان متریال (ماده اولیه) استفاده میکنم.
مفتون تأکید میکند: در مورد حجم، تلاش دارم بتوانم از چیزی که ارزش و قیمتی ندارد، کار ارزشمندی ارائه کنم. یکی از دلایلی که این تکنیک را انتخاب کردم، به جز این که بافت مورد نظر را ایجاد میکند، همین موضوع بود. اسکلتی که داخل مجسمهها وجود دارد نیز بازیافتی است. در یکی از مجسمهها حدود هزار کیسه نایلونی مستعمل وجود دارد که پس از طی فرآیندی به آنها فرم دادم و در دل کار استفاده کردم. استفاده از ضایعات باعث میشود طبیعت آسیب کمتری ببیند، به جز آن که وسیلهها کاربردی است و از نظر استقامت از سرامیک و سفال هم محکمتر است.
بناهای تاریخی
جهان پیرامون هنرمند، چه بهعنوان طبیعت و چه فضاهای شهری، همواره مورد الهام اوست.
امیر مفتون توضیح میدهد: تکنیک پاپیه ماشه، به دلیل بافت ویژهای که دارد بسیار به اتمسفر فضاهای تاریخی نزدیک است. مخاطبی که با این تکنیک آشنا نیست، در نگاه اول ممکن است فکر کند مجسمهها از کاهگل یا سفال یا حتی سنگ هستند. این ویژگی برای من ارزش بیشتری دارد، چرا که به معماری فوقالعاده علاقهمندم. بسیاری از ذهنیتهای من برای کار، از معماری نشأت گرفته است. ذهن آدم ناخودآگاه از فضاهای ارزشمند الگوبرداری میکند. مجسمههای اخیر من از نظر ساختار، تحتتأثیر بناهای تاریخی هستند ولی همزمان ترکیبات اسطورهای هم میتوان در آنها دید. این اسطورههای خیالی با بافت پاپیه، گویی از دل تاریخ به جهان معاصر ما آمدهاند.
فرهنگ عامه
فرهنگ عامیانه را میتوان در فضاهای شهریِ دارای روح پیدا کرد. این هنرمند کشورمان میگوید: علاقه زیادی به فرهنگ عامه دارم و سبک زندگی قشرهای مختلف را با دقت دنبال میکنم. در بافتهای تاریخی شهرهای کشورمان، افراد ادای زمانه را در نمیآورند، سبک زندگی خودشان را دارند.
من این را در تهران در محلات سیداسماعیل، مولوی، اودلاجان و در کل در بافت تاریخی دیدهام، آنها خودشان هستند و این نشانهای از اصالت است که به هنرمند ایده میدهد. این که در این مناطق افراد نقاب ندارند، برایم جذابیت دارد. از این رو تخریب معماری سنتی برایم دردآور است و اتفاقات چندساله اخیر برایم باورنکردنی نیست!
وی تأکید میکند: فضاهای طبیعی هم همین ویژگی را دارند، بکر هستند و ماهیت بکر و لایزال بودن طبیعت، برایم بسیار جذاب است.
امیر مفتون در پایان گفتگوی خود میگوید: تا جایی که بتوانم از زیادهگویی یا استفاده از تزئینات خودداری میکنم؛ چرا که کار هنری هرچقدر سادهتر باشد، گویاتر است و احساس را راحتتر منتقل میکند.