چهارشنبه ۰۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۵

درسی که باید از رجایی و باهنر آموخت

امام در دیدار با خانواده‌های شهدای هشتم شهریور تأکید کردند که رجایی و باهنر متعهد به اسلام و مفید برای جامعه بودند و تنها مایه تسلی، این است که آنان برای خدا کار می‌کردند و کار برای خدا محفوظ خواهد بود.

ریحانه لطفی در یادداشتی در اطلاعات نوشت: چه بسا اشخاصی اگر کدخدای ده بشوند، به واسطه ضعفی که در نفسشان هست، تغییر می‌کنند؛ تحت تأثیر آن مقام واقع می‌شوند. و اشخاصی هستند که از باب قوّت نفسی که دارند، مقام تحت تأثیر آنهاست. آقای رجایی و آقای باهنر در عین حالی که یکی رئیس‌جمهور بود، یکی نخست‌وزیر، این‌طور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کردند؛ یعنی آنها ریاست را آوردند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرد تحت لوای خودش. و این درسی است که انسان باید از اینها بگیرد... آنهایی که در اریکه قدرت‌های بزرگ بودند، بعد از چند روز تمام شد. آنهایی هم که به درویشی و به قناعت زندگی کردند، آن‌هم تمام شد. این امور تمام می‌شود، آن چیزی که هست، ما در حضور حق تعالی هستیم و همۀ امور، همۀ خلجانات نفسانی در نامه اعمال ما ثبت است و ما باید فکر آنجا باشیم. (صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵).
***
فضای سیاسی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در فرایند تکوین و تثبیت خود، مراحل پرخطری را پشت سر نهاد. یکی از مراحل مهم و تأثیرگذار این دوره، حضور و عملکرد منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در رویارویی با انقلاب و سوءاستفاده این سازمان از اختلافات موجود میان نهادهای مختلف از جمله ریاست‌جمهوری (بنی‌صدر) و دیگر نهادها مانند مجلس و حزب جمهوری اسلامی بود که در نهایت به برکناری بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری انجامید.

منافقین در پایان خرداد 1360، پس از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی نیروهای مسلح و طرح عدم کفایتش در دستور کار مجلس شورا، در اطلاعیه‌ای به صورت رسمی مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام و از عصر سی‌ام خرداد با بستن خیابان‌ها و تظاهرات و درگیری در تهران و چند شهر بزرگ، اقدامات مسلحانه را آغاز کرد.

این گروه همچنین از تیر 1360 دست به اقدامات تروریستی گسترده زد که ترور نافرجام آیت الله خامنه‌ای (نماینده مجلس و عضو برجسته حزب جمهوری اسلامی در ششم تیر 1360)، بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360 و ترور شخصیت‌ها و مردم عادی که موجب شهادت بیش از 504 نفر در طول سال 1360 در نقاط مختلف ایران شد، از آن جمله بود.

پس از برکناری بنی‌صدر، دومین انتخابات ریاست‌جمهوری در 2/5/1360 برگزار شد و محمدعلی رجایی با به دست آوردن اکثریت مطلق آرا، رئیس‌جمهور شد. وی محمدجواد باهنر را برای نخست‌وزیری به مجلس معرفی کرد و او در چهاردهم مرداد همان سال از مجلس رأی اعتماد گرفت.

سازمان منافقین در ادامه اقدامات تروریستی خود، نخست تلاش کرد امکان بمب‌گذاری در بیت امام(ره) را بیابد. به گفته مرحوم حاج احمد خمینی، در زمان جلسه رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و گروهی از مسئولان با امام، جانشین دبیر شورای امنیت ملی وقت (مسعود کشمیری) به همراه کیف حاوی وسایل ضبط و یادداشت مطالب، قصد ورود به جلسه را داشت که به دلیل جلوگیری مأموران از ورود وسایل به داخل بیت، به حالت اعتراض آنجا را ترک کرد. بنابر برخی نقل‌قول‌ها همان کیف، هشتم شهریور 1360 ساعت 3 بعد از ظهر در جلسه شورای امنیت کشور در اتاق 105 نخست‌وزیری منفجر شد.

چگونگی وقوع حادثه

جلسه شورای امنیت کشور، روزهای یک شنبه هر هفته با حضور مسئولان کشوری و لشکری در محل کار نخست‌وزیری تشکیل می‌شد. مرحوم رجایی در طول دوره نخست‌وزیری و نیز چند جلسه پس از انتخاب شدن به ریاست‌جمهوری، از جمله جلسه 8 شهریور، ریاست جلسه را بر عهده داشت. قرار بود پس از جلسه 8 شهریور، دکتر باهنر نخست‌وزیر، ریاست جلسه را بر عهده بگیرد.

در این جلسه رجایی رئیس‌جمهور، باهنر نخست‌وزیر، هوشنگ وحید دستجردی سرپرست شهربانی کشور، سیدموسی نامجو وزیر دفاع، اخیانی معاون ژاندارمری، مهدی کتیبه نماینده ستاد مشترک، محمدحسین سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی مسئول اطلاعات نخست‌وزیری، یوسف کلاهدوز قائم‌مقام سپاه پاسداران، شرف‌خواه جانشین فرمانده نیروی زمینی، وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی، احمد وحیدی قائم‌مقام واحد اطلاعات سپاه پاسداران، سرهنگ مجتبی وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک و نیز مسعود کشمیری جانشین دبیر شورای امنیت حضور داشتند.

حدود نیم‌ ساعت پس از آغاز جلسه، صدای انفجار شدیدی منطقه را لرزاند. طبق نظر کارشناسان، بمب از نوع خاص تخریبی آتش‌زا بود که از حدود دو پوند تی. ان. تی و مقداری منیزیم تشکیل و در یک کیف دستی یا ضبط‌صوت روی میز، جاسازی شده بود.

بر اثر این انفجار که تا ساعت 24 همان شب، 8 شهید و 23 مجروح برجای گذاشت، رجایی و باهنر به شهادت رسیدند. وحید دستجردی رئیس شهربانی نیز پس از مدتی، به علت جراحات شدید شهید شد. سوختگی اجساد شهدای فاجعه به حدی بود که شناسایی را دشوار می‌کرد. از آنجا که اثری از کشمیری پیدا نشد، خاکسترهای مکان نشستن او جمع شد و نام او در فهرست شهدا قرار گرفت!

شرف‌خواه، وصالی، اخیانی، کتیبه، سرورالدینی و عده‌ای از کارکنان دفتر نخست‌وزیری هم به سختی مجروح شدند. تهرانی و کلاهدوز جراحات مختصری داشتند. کلاهدوز ماه بعد، در 7/7/1360 در سقوط هواپیمای ارتش به شهادت رسید. افزون بر آنان، سید عبدالحسین دفتریان مدیرکل امور مالی نخست‌وزیری، به دلیل خفگی ناشی از دود جمع‌شده در آسانسور و نیز زن مسنی از عابران جلوی ساختمان نخست‌وزیری،‌ بر اثر پرتاب آوار به شهدا پیوستند.

واکنش‌های داخلی و خارجی

بنابر اصل 130 قانون اساسی پیش از بازنگری که در هنگام غیبت یا بیماری رئیس‌جمهور، اداره امور بر عهده گروهی به نام «شورای موقت ریاست‌جمهوری» (متشکل از نخست‌وزیر، رئیس مجلس و رئیس دیوان عالی کشور) قرار می‌گرفت، عصر روز یک شنبه شورای موقت ریاست‌جمهوری با حضور آیت الله هاشمی‌رفسنجانی و آیت الله موسوی اردبیلی تشکیل شد. این شورا در اطلاعیه‌ای که نهم شهریور به اطلاع مردم رسید، ضمن اعلام خبر شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر به مردم، دوشنبه را تعطیل و تا آخر هفته را عزای عمومی اعلام کرد. 

تشییع پیکر شهدا نیز دوشنبه، از جلوی مجلس شورای اسلامی و با حضور بیش از یک میلیون تن انجام شد. در این مراسم شماری از مسئولان ارشد کشور و دختر شهید رجایی و افراد دیگر سخنرانی کردند و همزمان جمعیت بسیاری برای عرض تسلیت به امام‌خمینی، به سوی جماران حرکت کردند. مراسم بزرگداشت شهدا در دانشگاه تهران، مسجد اعظم قم و نیز در سراسر کشور برگزار گردید.

مراجع تقلید ضمن تسلیت به امام و ملت ایران، توطئه‌های دشمنان اسلام را موجب استحکام جمهوری اسلامی و عزم راسخ‌تر ملت در احیای مظاهر اسلام در سراسر جهان دانستند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز، نهادهای مختلف انقلاب و نیز گروه‌‌های سیاسی چون حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی ایران، جنبش مسلمانان مبارز، حرکت مردم مسلمان عراق، حزب توده و سازمان فدائیان خلق در اطلاعیه‌های جداگانه، شهادت رجایی و باهنر را تسلیت گفتند.

به مناسبت این فاجعه، پرچم‌های سازمان ملل نیمه‌افراشته شد و پاپ ژان پل دوم رهبر کاتولیک‌های جهان و رهبران کشورهای مختلف دنیا با محکوم کردن این اقدام تروریستی، شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر را به ملت ایران تسلیت گفتند. همچنین بیش از 30 نفر از سران کشورهای مختلف، این فاجعه را به امام‌ تسلیت گفتند و ایشان جداگانه  به آنان پاسخ گفت.

واکنش امام(ره)

امام‌خمینی که از آغاز نهضت، مقصد همه چیز به‌ویژه انقلاب اسلامی و دستاورد جمهوری اسلامی را «اطاعت امر خدا» و «حرکت به سوی خدا» می‌دانست، صبح روز نهم شهریور، در جمع قشرهای مختلف مردم در حسینیه جماران، برای تسلی جامعه نوپای اسلامی، ضمن یادآوری فرهنگ شهادت و بندگی، منطق ملت را منطق قرآن خواند و با قرائت آیه «انّا للهَ و انّا اِلیه راجعون»، بر ناتوانی دشمنان در مقابله با ملتی که خود و همه چیزش را از خدا می‌داند و آرزویش حرکت به سوی محبوب است، تأکید کرد.

ایشان افزود چنین ملتی دلبستۀ شخص نیست که با رفتن اشخاص گرفتار تزلزل شود؛ بر همین اساس در شرایط جنگی کشور، به قوای مسلح نیز یادآوری کرد برای خدا می‌جنگند نه اشخاص. ایشان همچنین با اشاره به شهادت امیرالمؤمنین(ع) به دست یکی از منافقان، عمل قاتل حضرت را مردانه‌تر از عملکرد منافقین شمرد که با دعوی فدایی خلق و مجاهد برای نجات و استقلال خلق، بدون شرکت در جنگی مستقیم و با شیوه ترور، به انواع جنایت‌ها به نفع قدرت‌های بزرگ، دست می‌زنند و مورد حمایت دولت‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی آنها نیز قرار می‌گیرند.

امام‌ که همواره بر اهمیت حفظ و ادامه دستاورد انقلاب، یعنی نظام جمهوری اسلامی، پس از رسیدن به پیروزی مقدماتی تأکید می‌کرد، در این سخنرانی با یادآوری درجات عالی شهدای صدر اسلام و جانفشانی ائمه اطهار(ع) که برای حفظ و ادامه اسلام جان خود را فدا کردند، درباره تکرار تاریخ هشدار داد. ایشان همچنین با اشاره به آمادگی همه ملت برای حفظ اسلام، تحمل شهادت کسانی چون رجایی و باهنر را که هر یک ذخیره‌ای برای ملت، خدمتگزارانی معتقد به اسلام، متعهد و متوجه به خداوند بودند، در عین دشواری، آسان شمرد و اتصال آنان به رفیق اعلی و رسیدن به آرامش و آرزوی ابدی را به ملت و خانواده آنان تبریک گفت. 

ایشان که در حوادث گذشته مانند ترور شهید مطهری، درک الطاف خفیّۀ الهی در سختی‌ها و بحران‌ها را موجب دور نشدن از هدف، در مواجهه با رویدادهای مقطعی می‌دانست و با اشاره به روایت «لا یزال یؤیّد الدّینَ بالرَّجل الفاجر»، وجود مردان فاجر و زیادی ظلمشان را موجب تأیید دین خدا می‌شمرد، در این حادثه نیز با اشاره به قوّت اسلام پس از شهادت امام‌حسین(ع) و فرزندانش، تأکید کرد این شهادت‌ها ناشی از الطاف الهی برای بیدار کردن و انسجام ملت است و مردم ایران پس از شهادت هر عزیزی، منسجم‌تر خواهند بود.

امام‌ با تأکید بر محوریت مردم در انتخاب و برکنار کردن مقامات کشور، همین محوریت و مردم‌سالاری برگرفته از عقیده و متکی به اسلام را مایۀ استحکام نظام و موجب تفاوت ایران با کشورهایی مانند مصر دانست که با کشته شدن رئیس حکومت به آشوب و حکومت‌نظامی یک ساله ختم شد؛ زیرا در ایران با رفتن هر یک از مسئولان، افراد متعهد بسیاری آماده خدمتگزاری‌اند و ملتی که نظام را از خود می‌داند، هرگز عقب‌نشینی نخواهد کرد. 

ایشان همچنین با تشویق و تأیید حضور به موقع مردم پس از هر ترور، در جایگزین کردن سریع هر یک از مسئولان، این حضور را مانع هر گونه خللی به انسجام ملت شمرد و معتقد بود دشمنان اسلام که منافع خود از ذخایر کشورهای اسلامی را در خطر می‌بینند، از هیچ توطئه و حیله‌ای دریغ ندارند و ملت مظلوم ایران برای کسب استقلال و آزادی، ناچار به از دست دادن بهترین فرزندان خود است.

توصیه به مدارا

امام در دیدار با خانواده‌های شهدای هشتم شهریور که در 12 شهریور صورت گرفت، با تسلیت به آنان و ابراز امیدواری برای ادامه راه آن شهدا، تأکید کرد رجایی و باهنر متعهد به اسلام و مفید برای جامعه بودند و تنها مایه تسلی، این است که آنان برای خدا کار می‌کردند و کار برای خدا محفوظ خواهد بود؛ نیز در 16 شهریور 1360 در سخنانی با اعضای هیأت دولت، توطئه‌های منافقان در ترور مسئولان جمهوری‌ اسلامی را دلیل محکمی بر ثبات ایران دانست؛ زیرا در غیر این صورت، کشور به تزلزل خود از میان‌رفتنی بود و دشمنان انقلاب نیز در ابتدای کار چنین انتظار داشتند؛ حال آنکه هیچ ملتی با ترور، انفجار و کشتار نابود نخواهد شد.

از سوی دیگر، امام‌ با وجود تمام بحران‌ها و زخمهای فرسایندۀ تابستان 1360 تنها دو روز پس از شهادت سران قوه مجریه، به‌رغم شرایط دشوار و گسترش ترور، با توجه به اهمیت شیوه عمل در نظام نوپای جمهوری اسلامی، در سخنانی خطاب به مسئولان قضایی و امنیتی، بر حفظ آرامش و طمأنینه در تحقیق و بازجویی از متهمان، عمل بر اساس قانون اسلام، دستگیر نکردن بی‌گناهان، خشونت نکردن بی‌جا با زندانیان و تجسس و شدت عمل در حد جرم صورت گرفته تأکید کرد.

تجربه سه سالۀ جمهوری اسلامی و آسیب‌های تابستان 1360 امام را واداشت که برای مصلحت و صیانت نظام، برخی تغییرات را در اداره امور بپذیرد تا از تکرار حوادث تلخی چون هفتم تیر و هشتم شهریور 1360پیشگیری شود؛ از جمله این تغییرات، اجازه تجسس در امور شهروندان، گزینش کارمندان، بررسی سوابق افراد، واگذاری سمَت در وزارتخانه‌ها و اداره‌ها به شناخته‌شده‌ها و آشنایان و موافقت با رئیس‌جمهور شدن روحانیان بود. ایشان که در گذشته معتقد و مایل به نقش ارشادی روحانیان در حکومت و کمترین دخالت آنان در حکومتداری بود، پس از مشکلات پیش‌آمده، با نامزدی فرد روحانی برای انتخابات ریاست‌جمهوری موافقت کرد.

پیگیری حوادث

وقوع حادثه هشتم شهریور که در عالی‌ترین مرجع امنیتی کشور روی داد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود؛ زیرا از یک‌سو حاکی از نبود نظام اطلاعاتی کارآمد و مؤثر در کشور بود و از سوی دیگر، قدرت نفوذ گروه‌های مخالف را نشان می‌داد. با تصویب شورای ریاست‌جمهوری، مسئولیت نظارت بر تحقیق فاجعه انفجار نخست‌وزیری که بهزاد نبوی، وزیر مشاور در امور اجرایی، آن را پیگیری می‌کرد، بر عهده آیت الله ربانی ‌املشی دادستان کل کشور قرار گرفت. روزنامه جمهوری اسلامی در همان زمان خبری به نقل از فرانس‌پرس منتشر کرد که سازمان مجاهدین خلق در اطلاعیه‌ای در لندن مسئولیت انفجار دفتر نخست‌وزیری را بر عهده گرفته است. این خبر که ظاهراً با عجله کردن خبرگزاری فرانسه و بدون هماهنگی با دفتر سازمان در لندن انتشار یافته بود، با توجه به عواقب حقوقی و بین‌المللی آن، به سرعت تکذیب شد!

چند روز پس از فاجعه هشتم شهریور، ربانی املشی در یک پیام تلویزیونی، کشمیری را که از یک سال قبل وارد نخست‌وزیری شده بود، عامل انفجار معرفی کرد. وی به‌عنوان منشی جلسه، موفق شده بود بمب جاسازی‌شده در کیف دستی خود را بدون بازرسی و شک مأموران امنیتی وارد جلسه کند و نزدیک رجایی و باهنر قرار دهد و خود در یک فرصت مناسب، بدون جلب توجه، جلسه را ترک کند. با شواهدی مانند نبودن خودرو او در جای همیشگی و نیز انتقال خانواده‌اش به محل دیگر، همچنین گواهی نگهبانان ساختمان به خروج کشمیری لحظاتی پیش از انفجار، اطمینان بیشتری به مجرم بودن او حاصل شد.

کشمیری پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، جذب منافقین شده و پس از انقلاب نیز با نامهای مستعاری چون حنیف و مجیب عضو سازمان بود. در آغاز پیروزی انقلاب، بسیاری از اعضای فعال سازمان در ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف مانند دادستانی، اطلاعات نخست‌وزیر و حزب جمهوری اسلامی نفوذ کردند.

کشمیری نخست وارد اداره دوم ارتش شد و از آنجا برای حفاظت از اسناد و مدارک نیروی هوایی، به مرکز اسناد مستشاری آمریکا در نیروی هوایی رفت. او مدتی بعد به دفتر نخست‌وزیری و معاونت سیاسی اجتماعی وزیر مشاور در امور اجرایی راه پیدا کرد و پس از اینکه به‌عنوان فردی حزب‌اللهی و مدیر شناخته شد، به حکم دفتر اطلاعات و تحقیقات ارتقا یافت و به جانشینی دبیر شورای امنیت رسید.

پس از حادثه و در جلسه نهم شهریور که به ریاست نبوی برگزار شد، با توجه به قرائن موجود، کشمیری عامل احتمالی حادثه شناخته شد. در ادامه تحقیقات و در میانه شهریور 1360، تعدادی از اعضای دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری بازداشت شدند. سیر حوادث بعدی که به دلیل ابهام در پرونده، اتهام و بازداشت برخی افراد و مسئولان را در سال 1365 در پی داشت، موجب شد در بهار 1365، 61 تن از مسئولان کشور در نامه‌ای به امام‌ به دفاع از متهمان پرونده بپردازند و خواستار سرعت بخشیدن به رسیدگی به پرونده شوند.

امام‌(ره) در حالی که از روند رسیدگی به پرونده ناراضی بود، در جلسه‌ای با حضور آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینی‌ دادستان کل و سید ابراهیم رئیسی قاضی پرونده، پس از شنیدن گزارش‌ها، به ختم پرونده حکم داد. پس از صدور این دستور، متهمان آزاد شدند و دادستان کل کشور با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد پس از اتمام تحقیقات کامل از متهمان انفجار نخست‌وزیری و نبود دلیل بر اتهام آنان، همه متهمان آزاد و پرونده انفجار نخست‌وزیری بسته شد.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب