شنبه ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۱:۲۶

به فرزندتان برچسب نزنید/ ۶ گام طلایی برای مواجهه با کودک و نوجوان

کودک به طور دائم از خود می‌پرسد چرا مایه رنجش پدر و مادر هستم؟ تلاش می‌کند کاری کند تا کنار زده نشود و این احساس سرخوردگی را در خویش نپذیرد.

عاصفه اله وردی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: هرکسی به خودش اجازه می‌دهد که به یک کودک برچسب‌ بزند. از والدین و بستگان درجه یک و دو گرفته تا همکلاسی و معلم. شاید فکر کنید این فقط یک برچسب بی‌اهمیت است، اما اگر بدانید که همین برچسب‌ها آینده او و نوع شناخت او از خودش را تعیین می‌کند، بر‌احساسش اثر می‌گذارد و رفتارهایش را جهت می‌دهد، اثر آن را نادیده نمی‌گیرید. اما چطور می‌توان اثر آن‌را کم کرد؟

 برای بررسی بهتر این مسأله، این سئوال را از خودتان بپرسید: «چه زمان‌هایی چند کلمه یا یک نگاه یا لحن صدا به شما نشان داده است که احمق، دوست داشتنی، با‌استعداد یا دست و پا چلفتی هستید»؟طرز فکر بزرگترها می‌تواند در عرض چند ثانیه به کودک ابلاغ شود و کودکان هرچه بیشتر تحت نفوذ منش والدین و اطرافیان نسبت به خودشان قرار می‌گیرند.

اثرات برچسب زدن

وقتی والدین با این دید که فرزندشان کند ذهن است، بارها و بارها جملاتی بیان می‌کنند، در واقع احساس اعتماد به‌نفس کودک در همان لحظات رو به کاهش می‌گذارد. کودک به طور دائم از خود می‌پرسد چرا نمی‌توانم آنطور که آنها می‌خواهند، باشم؟ چرا درست کار نمی‌کنم؟ چرا مایه رنجش پدر و مادر هستم؟ تلاش می‌کند کاری کند تا کنار زده نشود و این احساس سرخوردگی را در خویش نپذیرد. گاهی وقت‌ها این احساس آنچنان شدید است که حجم بزرگی از وازدگی و شکست در او ایجاد می‌شود. طوری که دلش می‌خواهد این خشم را بر سر دیگران خالی کند.

از زاویه درست

عکس این موضوع زمانی اتفاق می‌افتد که کودک به عنوان شخصی اساساً با استعداد و دوست داشتنی نگریسته می‌شود. کودک سعی می‌کند رفتاری واقعاً شایسته و درخور چنین احساسی در پیش بگیرد و اگر مرتکب اشتباه شود، بارها خود را از نگاه درست می‌سنجد. البته که این اثرات عمیق به این معنا نیست که مجبور است آن نقش را تا آخر عمر ایفا کند. والدین می‌توانند با انجام شش مهارت زیر، فرزندان را از شر برچسب‌های آزاردهنده رها کنند و به او کمک کنند تا از آن خلاصی پیدا کند و سعی کند چیزی بشود که لیاقتش را دارد.

مهارت اول

  در پی فرصت‌هایی باشید که به کودک خود تصویر جدیدی از خودش ارائه دهید. مثلاً به کودکی که بارها و بارها اسباب بازی‌های خود را می‌شکند یا تخریب می‌کند با نشان دادن یک اسباب بازی سالم از بین وسایلش، بگویید این اسباب بازی را از سه سالگی داشته‌ای و هنوز هم نو به نظر می‌رسد. چقدر خوب می‌توانی وسایلت را نگهداری کنی. وقتی کودک شما می‌گوید من برای امروز ناهار کره بادام زمینی می‌خواهم به جای اینکه به او بگویید چقدر غر می‌زنی، می‌توانید بگویید: از این مدلی که حرف می‌زنی خوشم می‌آید. نظرت را گفتی و حست را بیان کردی.

مهارت دوم

کودکان را در موقعیت‌هایی قرار دهید که بتوانند خود را به گونه‌ای مختلف ببینند. مثلاً اگر دلتان می‌خواهد روی کودکتان برچسب آزارنده یا شرور بزنید، خیلی خوب است که مسئولیت غذا دادن به حیوان خانگی را بر عهده او بگذارید و با این فکر که او واقعاً از پس آن برمی‌آید به او نشان دهید که لیاقت این کار را دارد. یا به کودکی که درخوردن خوراکی‌ها بسیار حریص است، می‌توانیم مسئولیتی برای تقسیم کردن خوراکی‌ها بین دیگر دوستانش بدهیم.

مهارت سوم 

 بگذارید کودک شما تصادفاً از شما مطلب مثبتی درباره خود بشنود. مثلاً پشت تلفن برای پدر مادر یا یکی از بستگان، در مورد کار خوبی که او کرده صحبت کنید. یا اگر معمولاً فرزند شما در انجام کارهای خانه خرابکاری می‌کند، اگر یک بار توانست کاری را به خوبی انجام دهد، از او تعریف کنید.

مهارت چهارم

 برایش شرح دهید چه الگوی رفتاری را می‌پسندید. مثلاً اگر معمولاً می‌خواهد که برنده باشد، حین بازی منچ و مارپله به او بگویید:«من هیچ وقت دوست ندارم ببازم. ترجیح میدهم ببرم اما وقتی هم که ببازم به تو تبریک می‌گویم، چرا که روحیه ورزشکاری از خودم نشان می‌دهم». یا مثلاً اگر اتاقش را معمولاً تمیز نگه نمی‌دارد او را با خود به انباری خانه ببرید و نشان بدهید که چقدر کثیف و درهم برهم است و وحشت خود را از این همه نامرتبی نشان بدهید و بعد بگویید که به جای اینکه این همه کار را یک دفعه بکنم، هر قسمتی از آن را یک وقت تمیز می‌کنم.

مهارت پنجم

 سنگ صبور لحظه‌های ویژه کودکان خود باشید. مثلاً اگر نتوانست در زنگ ورزش یا در مدرسه مهارتی را به درستی انجام دهد به او یادآوری کنید که تو در کودکی اولین نفر در ساختمان بودی که توانستی دوچرخه‌ات را بدون چرخ کمکی برانی.

مهارت ششم 

وقتی کودک شما طبق برچسب گذشته عمل می‌کند، احساسات و انتظارات خود را برایش شرح دهید. مثلاً به جای اینکه به او بگویید تو خیلی شکمو هستی. باید بگویید من انتظار دارم خودت بتوانی به خودت نه بگویی یا به جای اینکه به او بگویید نق‌نقو هستی ‌می‌توانید بگویید، این گونه حرف زدن من را عصبانی می‌کند می‌توانی جور دیگری از من بخواهی.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب