شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۵
نظرات: ۰
۰
-
جنگ روسیه و اوکراین یقه ترامپ را می‌گیرد؟

آمریکا قرار نیست اوکراین را نجات دهد. شاید لازم باشد آقای ترامپ بی‌پرده و بی‌ملاحظه بالاخره این واقعیت را به صراحت بیان کرده و بر اساس آن عمل کند. 

اطلاعات نوشت: خانم مگان استک ستون نویس مشهور آمریکایی که پیشتر مقاله ای درباره آینده اوکراین نوشته بود این مقاله  را ‌بروزرسانی و منتشر کرده است.او در این نوشتار به تبعات تصمیم مقامات ایالات متحده که محدودیت‌ها در استفاده اوکراین از تسلیحات آمریکایی برای حمله به اهدافی در عمق خاک روسیه را برداشته اند،پرداخته است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب، جنگ خونین در اوکراین را به ارث می‌برد. او متعهد شده است که به سرعت به این کشتار پایان دهد.آقای ترامپ برنامه‌ای برای این موضوع ارائه نکرده است،البته اگر واقعاً برنامه‌ای داشته باشد ، اما جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهوری منتخب، خواستار واگذاری سرزمین‌های تصرف‌شده اوکراین به روسیه و کنار گذاشتن درخواست‌های اوکراین برای پیوستن به ناتو در ازای صلح شده است.

«نماینده مایکل والتز» از فلوریدا، مشاور امنیت ملی پیشنهادی ترامپ، نیز از جریان کمک‌های ایالات متحده به اوکراین انتقاد کرده و خواستار مذاکرات فوری شده است، در حالی که در اصل حمایت ایالات متحده از آزادسازی کامل اوکراین ابراز تردید کرده است.

اگر ترامپ از این توصیه‌ها پیروی کند و اوکراین را به مذاکراتی سوق دهد که منجر به از دست دادن سرزمین شود، رقبای سیاسی او و حتی برخی از اعضای تندرو حزب خودش او را به خیانت به اوکراین و پاداش دادن به ولادیمیر پوتین برای جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه‌اش متهم خواهند کرد.آنها درست خواهند گفت؛ هیچ راهی برای لاپوشانی این حقیقت وجود ندارد. مردم اوکراین به حال خود رها خواهند شد و ممکن است پوتین دوباره حمله کند یا برنامه‌های توسعه طالبانه اش را به کشورهای همسایه گسترش دهد.با این وجود، ترامپ باید این کار را انجام دهد.

ده‌ها و گاه صدها نفر هر روز در این جنگ فرسایشی کشته می‌شوند. ترامپ باید فرصت را برای نجات جان‌ها غنیمت بشمارد. هیچ‌کس برای نجات اوکراین نمی‌آید. در نهایت یک توافق لازم خواهد بود.با وجود موفقیت‌های چشمگیر اوکراین، موقعیت روسیه به تدریج تقویت شده و دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم پوتین اکنون این کنترل را که به سختی دست آورده است، به آسانی از دست بدهد. این ممکن است بدبینانه به نظر برسد، اما واقع‌گرایانه است.

حتی گزارش‌هایی از مقامات دولت بایدن وجود داشته که به طور محرمانه اوکراین را به سوی مذاکرات سوق داده‌اند.حملات متقابل جسورانه اوکراین در سال ۲۰۲۳ که با هدف قطع مسیرهای تأمین لجستیک به روسیه و کریمه طراحی شده بود، شکست خوردند. اوکراین موفق شد چند صد مایل مربع از خاک روسیه در کورسک را اشغال کند، اما روسیه به تدریج این مناطق را دوباره تصرف کرده است. حدود ۵۰,۰۰۰ نیرو (از جمله ۱۰,۰۰۰ نظامی کره‌ شمالی) در حال آماده شدن برای حمله به کورسک هستند. در همین حال، روسیه در شرق و جنوب پیشروی می‌کند.اوکراین نیز در جستجوی نیرو است. پس از دو سال و نه ماه نبرد علیه یک تجاوز عظیم، پلیس و مأموران نظامی اوکراینی در ایستگاه‌های مترو و بارها به دنبال سربازان می‌گردند. وابستگی به تسلیحات غربی باعث شده تا محموله‌ها در سیاست‌ها گیر کنند و عملیاتی شدن این تسلیحات با تأخیر مواجه شوند.

کشاندن اوکراین و روسیه به میز مذاکره تنها آغاز یک فرآیند سخت خواهد بود. تصمیم‌گیری درباره میزان اراضی اوکراینی که تحت کنترل روسیه باقی می‌مانند بسیار حساس است، اما حتی این هم سخت‌ترین بخش ماجرا نخواهد بود و در نهایت، رهبران هر دو کشور می‌توانند این‌ها را به عنوان ضرر یا سود موقت تعبیر کنند که بعداً از طریق دیپلماسی یا حتی زور معکوس شود. ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهوری، مدت‌ها اصرار داشت که اوکراین تا آزادسازی کامل خاک از اشغال روسیه خواهد جنگید، اما اخیراً واقع‌گرایانه‌تر، یا حداقل تسلیم‌تر به نظر می‌رسد. این روزها او به شدت برای تضمین‌های امنیتی بین‌المللی در برابر حملات آینده روسیه فشار می‌آورد.

مشکل اساسی و غیرقابل‌حل، درخواست ولودیمیر زلنسکی برای تضمین‌های امنیتی غرب است؛ عبارتی که دیپلمات‌ها به‌طور مؤدبانه استفاده می‌کنند. در عمل، او می‌خواهد ارتش اوکراین بازسازی و تقویت شود که این بخش به‌راحتی امکان‌پذیر است و همچنین دعوت فوری برای پیوستن به ناتو داشته باشد، که این موضوع بسیار حساس و بحث‌برانگیز خواهد بود.

در همین نقطه ممکن است مذاکرات شکست بخورد. پوتین خواستار تعهد اوکراین به غیرمتعهد ماندن (یعنی عدم پیوستن به ناتو یا هر پیمان امنیتی دیگر) و خلع سلاح هسته‌ای شده است.باید اشاره کنیم که اوکراین توانایی ساخت سلاح هسته‌ای را دارد و این می‌تواند گزینه‌ای افراطی اما احتمالی باشد که اگر غرب قادر به تأمین امنیت این کشور نباشد، ممکن است کی یف نیز به سمت تولید بمب اتم سوق پیدا کند. جی‌دی ونس نیز پیشنهاد کرده که اوکراین باید به بی‌طرفی پایبند شود و از بلندپروازی‌های ناتویی خود دست بردارد. حتی جو بایدن  که مدعی است بزرگترین مدافع اوکراین است  گفته که از عضویت اوکراین در ناتو حمایت نمی‌کند.  

روشن است که ایالات متحده از پیوستن اوکراین به ناتو نگران است چون اگر آمریکا حاضر بود برای نجات اوکراین وارد جنگ با روسیه شود، تاکنون این کار را کرده بود. اگر آمریکا واقعاً می‌خواست اوکراین به هر قیمتی پیروز شود، سربازانش را اعزام می‌کرد. اما هیچ‌کس عاقل  از جمله این نویسنده نمی‌خواهد خطر آغاز جنگ مستقیم میان دشمنان هسته‌ای، یعنی روسیه و ایالات متحده را بپذیرد.مقامات آمریکایی معمولاً این جنگ را با اصطلاحات بلندپروازانه توصیف می‌کنند و حمایت قاطع خود را  با اعطای۱۷۵ میلیارد دلار کمک  برای «اوکراین قهرمان» در نبرد علیه پوتین هیولا ستایش می‌کنند.

گاهی اوقات، اما، صریح‌تر هستند ؛مانند زمانی که لوید آستین، وزیر دفاع چند ماه پس از انتقادات خبرنگاران در یک کنفرانس خبری در لهستان گفت که ایالات متحده می‌خواهد روسیه تضعیف شود. این اظهارات نشان داد که آمریکا می‌خواهد حس میهن‌پرستی اوکراینی را تحریک کند در این راه حتی جان اوکراینی‌ها هم مهم نخواهد بود، زیرا جنگی طولانی حتی جنگی که احتمالاً قابل پیروزی هم نخواهد بود، به تضعیف قدرت پوتین منجر خواهد شد.

من معتقدم که توصیف این جنگ به‌عنوان یک جنگ نیابتی درست است، زیرا به نظر می‌رسد دولت بایدن نه‌تنها از سر احترام به عزم اوکراینی‌ها برای مقاومت در برابر روسیه، بلکه به‌عنوان فرصتی برای تضعیف دشمن خود از این جنگ حمایت کرده است. این به هیچ‌وجه از شجاعت و پایداری بی‌شمار اوکراینی‌های که با اراده و استقامت جنگیده‌اند، نمی‌کاهد. پایداری اوکراینی‌ها به‌علاوه قدرت تسلیحاتی آمریکا باعث شده که روسیه تاکنون کشور را تصرف نکند.ایالات متحده در این میان رویکردی متعادل را اتخاذ کرده است و به‌اندازه‌ای از جنگ حمایت می‌کند که این نبرد ادامه پیدا کند، اما نه به‌حدی که طرفی در این میدان پیروز شود.

جنگ اوکراین راه‌حلی برای مشکل پوتین به آمریکا ارائه نمی‌دهد، اما در واشنگتن امیدی وجود دارد که این جنگ، تمایلات ماجراجویانه کرملین را تضعیف و مهار کند. هیچ‌یک از طرفین آمار موثقی از تلفات منتشر نکرده‌اند، اما تخمین زده می‌شود که از زمان تهاجم ۲۰۲۲، یک میلیون سرباز و غیرنظامی کشته یا زخمی شده باشند. اکنون تعداد مرگ‌ومیرها از تولدها در اوکراین پیشی گرفته و خشونت به یک معضل جمعیتی تبدیل شده است.اکنون یک زمستان سرد دیگر نزدیک است و زیرساخت‌های برق اوکراین به‌قدری بمباران شده اند که انتظار می‌رود مردم در ماه‌های تاریک و سرد با قطعی برق روزانه تا ۲۰ ساعت روبه‌رو شوند.این چشم‌انداز تاریک، افراطی‌ترین و غم‌انگیزترین نتایج بازی‌های قدرتی است که بی‌رحمانه بر خاک اوکراین از سوی قدرت‌های بزرگ اعمال شده است. روسیه و ایالات متحده برای دهه‌ها از اختلافات داخلی اوکراین بهره‌برداری کرده‌اند تا یکدیگر را تضعیف و برای نفوذ منطقه‌ای رقابت کنند؛حال آنکه معمولاً این امیال با هزینه مردم عادی اوکراین دنبال می شوند.

دیپلمات‌ها و جاسوس‌های دولت‌های پیاپی ایالات متحده به باتلاق معامله‌گری قدرت در اوکراین پس از فروپاشی شوروی وارد شده‌اند، جایی که فساد گسترده بود و اختلافات شدید، سیاستمدارانی را جدا می‌کرد که یا از مسکو حمایت می‌کردند یا اوکراین را با اروپا می‌دیدند و به دنبال حفاظت از روسیه بودند.  من تحولات اوکراین را در دوران فعالیتم به‌عنوان رئیس دفتر مسکو در «لس‌آنجلس تایمز» از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ پوشش داده‌ام و بارها شاهد تکرار این چرخه بوده‌ام. ایالات متحده دائماً وعده‌هایی بیش از آنچه می‌تواند یا می‌خواهد در اوکراین انجام دهد، ارائه می‌دهد و روسیه را تحریک می‌کند و اوکراین را در برابر خشم پوتین آسیب‌پذیر می‌گذارد.

این روند از قدیم وجود داشته است: وقتی شوروی فروپاشید، اوکراین سومین زرادخانه بزرگ هسته‌ای جهان را در اختیار داشت. بیل کلینتون رئیس‌جمهوری آمریکا، رئیس‌جمهوری وقت اوکراین لئونید کراوچوک را ترغیب و قانع کرد که تسلیحات هسته‌ای را از بین ببرد و اورانیوم را به روسیه بفروشد. در ازای همکاری کراوچوک، کلینتون تضمین‌های امنیتی ارائه کرد که به وضوح عملی نشدند.

دولت جورج دبلیو بوش به‌شدت از انقلاب نارنجی اوکراین در سال ۲۰۰۴ حمایت کرد، زمانی که معترضان علیه نامزد مورد حمایت مسکو، ویکتور یانوکوویچ، ایستادند و خواستار اتحاد نزدیک‌تر با اروپا و غرب شدند. دولت ایالات متحده که از اصلاحات و دموکراسی خوشحال بود، گروه‌های حامی غرب را با کمک‌های مالی و آموزشی تأمین کرد. پوتین عصبانی شد؛ انقلاب نارنجی هنوز هم در سخنرانی‌های او به‌عنوان نمونه‌ای از مداخله و خیانت ایالات متحده مطرح می‌شود.با آگاهی از خشم آقای پوتین و آسیب‌پذیری اوکراین، آقای بوش وعده داد که برای عضویت اوکراین در ناتو تلاش کند. این وعده هرگز عملی نشد. عضویت در ناتو برای

اوکراین همچنان دست‌نیافتنی باقی مانده است؛یک رهایی وسوسه‌انگیز که همیشه به نمایش گذاشته شده اما هرگز محقق نشده است.

فارغ از اینکه چه نظری درباره ناتو دارید ،هیچ شکی نیست که غرب، با اظهارات دوپهلو، اوکراین را در وضعیت ژئوپلیتیکی پیچیده و خطرناکی قرار داده است. این کشور از حمایت‌های ناتو برخوردار نشد و در عوض فقط با پیامدهای خشم آقای پوتین در واکنش به احتمال عضویت اوکراین در ناتو روبه‌رو شد. نزدیک به دو دهه بعد، اوکراین هنوز در همان جایگاهی است که مدت‌ها در آن قرار داشته است: همیشه در آستانه ورود به ائتلاف رسمی با غرب، اما هرگز به‌طور کامل وارد آن نشده است.

این پویایی ناخوشایند اوکراینی که به غرب نزدیک است و برای عضویت در آن تلاش می‌کند، اما واقعاً بخشی از آن نیست، تعریف‌کننده مدیریت آمریکا در این جنگ فاجعه‌بار بوده است. ما می‌خواهیم اوکراین به‌عنوان یک تحت‌الحمایه عمل کند، اما در نهایت تمایلی به حمایت از آن نداریم. استراتژی‌ای منطقی اما زشت از نظر تاکتیکی قابل دفاع است اما از لحاظ اخلاقی امری محکوم خواهد بود.آمریکا قرار نیست اوکراین را نجات دهد. شاید لازم باشد آقای ترامپ بی‌پرده و بی‌ملاحظه بالاخره این واقعیت را به صراحت بیان کرده و بر اساس آن عمل کند. 

نویسنده: مگان استک / منبع:نیویورک تایمز / مترجم:آرش میری‌خانی

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی