فرهیختگان نوشت: پس از خوابیدن موج خبر استعفای بیمارستان لواسان در فضای مجازی، یکباره خبری از استعفای جمعی پرستاران بیمارستانهای دولتی در یزد، اصفهان، تهران و آبادان منتشر شد. با وجود پیگیری و دسترسی به برخی پرستاران شاغل در این شهرها، آنها حاضر به گفتوگو درباره شرایط و وضعیت موجود در جامعه پرستاری نشدند. اما برخی از آنها در گفتوگوهای کوتاه اذعان داشتند وضعیت معیشتی پرستاران در شأن جامعه پرستاری نیست و سیستم درمان بهطورکلی «پزشکسالار» است، یعنی کادر درمان را بهعنوان یک خانواده نمیبیند و میان پرستاران و پزشکان شاغل در یک بیمارستان، فرسنگها از لحاظ معیشتی فاصله است، مثلا مبلغ اضافه کار پرستاران 25 هزار تومان است و پرستاری با 15 سال سابقه کار دریافتیاش درنهایت 12 یا 13 میلیون تومان است و با این دریافتی گذران زندگی قطعا سخت خواهد بود.
از چالشهایی که این روزها جامعه پرستاری درگیر آن هستند و البته مقامات مسئول وزارت بهداشت نیز مساله را شفاف نکردهاند، مهاجرت پرستاران است. هر از چند گاهی عددی از مهاجرت سالانه پرستاران شنیده میشود اما هیچ کس اعلام نمیکند منبع دقیق این عدد چیست؟ برخی مسئولان صنفی جامعه پرستاری ادعا میکنند دلیل مهاجرت پرستاران شرایط نامساعد معیشتی است و پرستاران در کشور دیگر انگیزهای برای مشغول شدن در بیمارستانها ندارند، یعنی وزارت بهداشت هیچگونه میل و رغبتی برای بهکارگیری یا ماندن پرستاران ایجاد نمیکند. شاید بتوان گفت این حرف تا حدودی درست است؛ چراکه خود پرستاران نیز از وضعیت معیشتی موجودشان ناراضیاند و یکی از عوامل نارضایتی را وجود انواع قراردادها هنگام بهکارگیری در بیمارستانها میدانند؛ یعنی رابطه کاری موجودشان از اصلیترین عوامل نارضایتیشان در این کار است.
البته در این میان ناگفته نماند گاهی اوقات تعارض منافع در وزارت بهداشت، اجازه بهبود وضعیت برخی اعضای این خانواده را نمیدهد و شعار خود پرستاران این است که سیستم نظام سلامت از دهههای قبل پزشکسالار است. البته نمیتوان بهطور قطع این سخن را تایید کرد، زیرا چندسالی میشود که رزیدنتها هم در وضعیت بد معیشتی و شغلی قرار دارند و هیچ همتی برای تغییر شرایط آنها از سوی مسئولان وزارتخانه وجود ندارد.
سراغ مشکلات جامعه پرستاری رفته و با محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار درباره وضعیت پرستاران در کشور به گفتوگو نشسته است.
مهم ترین محورهای این گفت و گو از این قرار است:
*ماجرای استعفاها واقعیت بوده اما اینکه چرا این اتفاقات میافتاد، مهم است. وضعیتی که الان پرستاران کشور ما دارند، بههرحال از منظر معیشتی و دریافتی وضعیت نامناسبی است. کارمندان دولت معمولا یک حقوق ثابت و مزایایی دارند اما پرستاران ما در میان کارمندان دولت پایینترین حقوق را دریافت میکنند. طبیعتا شغل پرستاری، شغل پراسترس و سختی است. پرستار مرتب با عوامل بیماریهای پرخطر روبهرو است. در دوره کرونا هم کشتهشدگان بسیاری داشتیم. درنهایت این شغل بهدلیل شرایطی که دارد منحصربهفرد است، مانند شیفتهای نامتعارف و شرایط کاری ویژه. قصدم این است که بگویم این شغل، شغل منحصربهفرد، پرخطر و پراسترسی است. معمولا در دنیا برای چنین مشاغلی انگیزانندههایی ایجاد میشود تا نیروی پرستاری در این شغل باقی بمانند. اما این اتفاق در کشورمان نیفتاده و نهتنها پرستاری مانند سایر مشاغلی دولتی نیست، بلکه مانند سایر گروههای وزارت بهداشت نیز نیست و در دل نظام سلامت و وزارت بهداشت با وجود اینکه کار تیمی پیشمیرود و این کار تیمی درمان و ارائه خدمات سلامت به مردم است، میبینیم در دل همین کار تیمی نیز عدهای از پزشکان که هیاتعلمی هستند مثلا 70 میلیون دریافت میکنند ولی پرستار شرکتی 12 یا 13 میلیون دریافت میکند. این دریافتی ثابت پرستار است. در نظام سلامت پرداختیهای غیرثابت هم وجود دارند، مانند کارانه. قرار بود با اجرای طرح تعرفهگذاری، مقداری دریافت غیرثابتشان ترمیم شود تا اختلاف در پرداخت گروههای مختلف پزشکی کمتر شود اما این اتفاق نیفتاد.
*پرستاران به شکلهای مختلف از شغل پرستاری، مهاجرت داشتهاند و توجهی هم به خواستههایشان نشده. وقتی توجهی نشود، این ناراحتی به اشکال مختلف بروز و ظهور میکند. یکی از آنها بحث ترک شغل پرستارهاست؛ پرستاران شغل خودشان را رها میکنند. یک دسته دیگر هم تغییر شغل میدهند. بخشی از پرستاران میگویند اگر قرار است همین حقوق را بگیرم، پس بهتر است در آموزشوپرورش یا در قسمت ستادی وزارت بهداشت مشغول شوم. مهاجرت هم وجود دارد که آمار بالایی دارد. شما با هر بیمارستانی که تماس بگیرید، امکان دارد بخشی از پرستاران آن مهاجرت کرده باشند یا درحال آماده شدن برای مهاجرت باشند. مساله استعفای دستهجمعی نمادی بود از اعتراض جامعه پرستاری کشور. هرچند پیش از آن نیز استعفا و ترک شغل وجود داشته اما تا به این میزان نمود نداشته است. این تکنیکی برای اعتراض جامعه پرستاری کشور است.
*هیچ آماری از مهاحرت پرستاران وجود ندارد و نهادهای مختلف هم علاقهای به انتشار این آمار ندارند. یکبار ما آماری منتشر کردیم. فردای آن روز ما بازخواست شدیم که این آمار را از کجا منتشر کردهاید؟بههرحال آمار بالاست. شما با هر بیمارستانی که تماس بگیرید، درصد بالایی از پرستاران آن رفتهاند و درصد دیگری درحال آمادگی برای رفتن و مهاجرت هستند اما آمارها بالاست. یکبار من آمار سههزار پرستار را اعلام کردم که نهادهای نظارتی از من پرسیدند طبق چه مدرکی این را میگویید؟ گفتم که هوا روشن است! این هم مدرک میخواهد؟ مدرک این مساله وجود دارد، مثلا سال گذشته بیش ازسههزار نفر از سازمان نظام پرستاری «گود استندینگ یا همان تاییدیه نظام پرستاری» گرفتهاند. گود استندینگ وقتی گرفته میشود که پرستاران میخواهند مهاجرت کنند. ضمن اینکه این عدد کف عدد مهاجرت پرستاران است. خیلی از کشورها حتی گود استندینگ نمیخواهند. مراکز کاریابی هم محل معتبری برای دریافت آمار مهاجرت پرستاران هستند. آمارها به نظر من همان سههزار به بالاست. مسئولان باید پدیده مهاجرت را بپذیرند و واقعیت آن را انکار نکنند. بههرحال پدیدهای است که در نظام سلامت ما وجود دارد. پس از پذیرش است که میتوان راه علاجی برای این پدیده پیدا کرد اما مسئولان صورت مساله را پاک میکنند و میگویند که نگویید پرستاران مهاجرت میکنند. این که نمیشود! مهاجرت پرستاران واقعیتی انکارناپذیر است. با انکار مساله که پرستاران نمیمانند، میروند. متاسفانه فکر میکنند با پاک کردن صورت مساله مشکل حل میشود. درهرصورت مهاجرت یکی از مواردی است که پرستاران نارضایتی خود را بروز میدهند.
*بیش از 40 درصد نیروهای پرستار ما نیروهای شرکتی هستند. نیروهای شرکتی حداقل دستمزد نیروی کار را میگیرند که با یک کارانه، معمولا 13 یا 14 میلیون دریافت میکنند. اکثریت همین رقم را دریافت میکنند. مابقی نیروهای تازهاستخدام هستند که باز هم آنها رقمی مشابه این رقم دریافت میکنند. همچنین سنوات به نیروهای شرکتی تعلق نمیگیرد و پرستار شرکتی با 20 سال سابقه فرقی با نیروی تازه کار ندارد. مخصوصا این حالت عدم امنیت را قرار دادهاند تا حقوقشان افزایش پیدا نکند اما استخدام رسمی که سنوات بالایی دارد؛ امکان دارد 17 یا 18 میلیون دریافت کنند که باز هم این عدد، عدد قابلتوجهی نیست. وضعیت معیشتی همان مجموعه امکاناتی است که هم شامل پرداختیهاست و هم شامل مزایای مستمر و غیرمستمر است که درمجموع ارقام قابلتوجهی ندارند.
*در دورهای از تاریخ، کمبود پزشک به قدری بود که ما پزشک از هند داشتیم. اما اکنون نهتنها کمبود پزشک عمومی نداریم و پزشک هندی هم وجود ندارد، بلکه مردم برای تشخیص بیماری خود مستقیم به پزشکان متخصص مراجعه میکنند. این نشان میدهد که سیستم درمان در جهان به سمت درمان تخصصی درحال حرکت است. حالا این طرح به نظرم، جهتی برای انحراف جامعه پرستاری از مطالباتشان است. اینکه اگر شما نیایید، حالا میتوانیم بهیار یکساله تربیت کنیم. این نشان میدهد که بهجای جواب مناسب به جامعه پرستاری، طرحهایی از این دست را مطرح میکنند. اطلاعی ندارم که چه کسی پیگیر اجرایی شدن این طرح است؛ اما شایعه نیست. ولی به نظر من این طرح، ناشی از تفکری است که میخواهد نیروی ارزان با سطح پایین وارد سیستم درمان کند. درحالی که کارایی پرستاران لیسانسهمان هم باید بهروزرسانی شود. اما اجازه چنین کاری را نمیدهد. علیرغم اینکه ما 12 هزار فارغالتحصیل پرستاری در سال داریم اما سیستم وزارت بهداشت از جذب این تعداد فارغالتحصیل عاجز است و مسائل انحرافی را مطرح میکند.
*ما سالانه حدود 12 هزار فارغالتحصیل پرستاری داریم. 10 سال گذشته، 100 هزار پرستار فارغالتحصیل شدهاند. چقدر جذب شدهاند؟ نهایتا30 هزارتا. یعنی ما الان حدود 70 هزار پرستار بیکار داریم. پس ما مشکل کمبود فارغالتحصیل پرستاری نداریم. درمجموع قصدم این است که بگویم پرستار بیکار و فارعالتحصیل بیکار پرستاری، زیاد داریم. از طرفی دیگر بیمارستانها هم نیاز به نیرو دارند. اما علت عدم جذب پرستاران به شغل پرستاری و کار کردن در بیمارستانها، عدم وجود انگیزانندهها و رقبت برای جذب و کار در بیمارستانهاست. مسئولان نظام سلامت صورتمساله را پاک میکنند. به هرحال پرستار کم داریم، پس باید بیایید همان فارغالتحصیلان پرستاری را جذب کنید. پرستاران بیکار در شهرستانها زیاد داریم که حاضر نیستند برای کار به تهران بیایند؛ چراکه خوابگاه در اختیارشان نمیگذارند هیچ، باید شیفت اضافه برای پرداخت کرایهخانهاش هم بایستد. اگر هم بخواهد بیاید، به شهرهای اطراف تهران میآید چون با حقوق پرستاری نمیتواند جایی را اجاره کند.