عقرب‌ها خودکشــــی نمی‌کنند!

مرتضی جوهری در ضمیمه دانش امروز روزنامه اطلاعات نوشت: طبق یک باور اشتباه قدیمی که به‌طور قطع بسیاری از ما آن را شنیده‌ایم وقتی عقرب خود را در محاصره دایره‌ای از آتش می‌بیند ابتدا در تلاشی بیهوده سعی می‌کند از مرز حلقه آتشین عبور کند اما از آنجا که نتیجه‌ای نمی‌گیرد، با نزدیک کردن بخش انتهایی دم به سر خودش را نیش زده و خودکشی می‌کند.

بااین‌حال، این پرسش که آیا این اقدام عقرب واقعیتی از زندگی‌اش است یا خیر هنوز در جای خود باقی است. پاسخ گروهی از دانشمندان به این پرسش مثبت است.

از سوی دیگر، گروهی هستند که نظری مخالف گروه نخست دارند. گروه دوم علت مرگ عقرب در محاصره آتش را گرمای بیش‌ازحد می‌دانند.

اما گروه اول اذعان می‌دارند که دمای درون یک دایره از آتش گداخته با چنین مقیاسی بیشتر از 50 درجه سانتی‌گراد نیست.

اما دانشمندانی که پس از این دو گروه در این باره مطالعه‌ای جامع کرده، ازجمله «آلفرد جی بورن»، استاد زیست‌شناسی از «کالج پرزیدنسی» در ایالت مدرس در هند برای به یقین رسیدن از انجام عمل خودکشی در عقرب‌ها آزمایش‌هایی انجام داده‌اند. بورن مشاهدات خود را در یک مقاله نگاشته و به انجمن سلطنتی ارسال کرده است.

 دانستن جزئیات آزمایش‌ها خوشایند نیست اما نباید فراموش کرد که این یکی از مهم‌ترین موضوع‌ها در جانورشناسی است. اگر دانشمندان بتوانند ثابت کنند که عقرب‌ها در شرایط دشوار واقعاً اقدام به خودکشی می‌کنند، انگیزه و عاملی که این بندپای شکارگر را وادار به این کار می‌کند یک مورد منحصربه‌فرد از غریزه آسیب‌رسان و نابودگر جانوری خواهد بود که هم در مقیاس فردی و هم در مقیاس گونه‌ای صدمه وارد می‌کند.

 یکی از نظریه‌هایی که وجود این غریزه را رد می‌کند این است که از لحاظ فیزیکی غیرممکن است که یک عقرب بتواند نقطه آسیب‌پذیری از بدن خودش را نیش بزند.

آلفرد جی بورن این نتیجه‌گیری را غیردقیق می‌داند. در عقربی که شل و آهسته راه می‌رود و خشونت زیادی ندارد، می توان مشاهده کرد که چهار بخش انتهایی دم چه در سطح پشتی و چه در سطح شکمی تنها قسمت‌هایی از بدن آن هستند که عقرب نمی‌تواند خودش را نیش بزند.

به‌علاوه اگر دو عقرب را در حال نزاع با یکدیگر مشاهده کنیم، خواهیم دید که توانایی حرکت نیش به اطراف شگفت‌انگیز است.

به‌علاوه اگر عقربی در شرایط نامساعد قرار داده شود، دمش را با شدت به اطراف حرکت می‌دهد و احتمال ورود قسمت نیش‌دار در بدنش وجود دارد.

اگر اشعه‌های نور از ذره‌بین روی هر قسمتی از بدن عقرب متمرکز شوند، عقرب دم خود را تکان می‌دهد و نیش خود را به همان نقطه می‌رساند و سعی می‌کند عامل مزاحمت روی بدنش را با ضربه دم از خود دور کند.

گاهی تلاش‌هایش با عصبانیت و آشفتگی فزاینده همراه می‌شوند و نوک نیش به جایی از بدنش قلاب می‌شود و گیر می‌کند.

بااین‌حال، عقرب نمی‌میرد مگر این‌که گرمای ناشی از پرتوهای عدسی روی پشتش متمرکز شوند و حرارت بالا رود. در این صورت، خیلی زود از پا در می‌آید، حتی اگر از قبل نیش آن چیده شده باشد یا زهر آن خارج شده باشد.

مهم‌تر این‌که طبق مشاهدات بورن، نیش عقرب برای کشتن خودش یا عقربی از همان گونه  یا حتی عقربی متعلق به گونه‌ای دیگر به حد کافی قوی نیست.

اگر این گزاره درست باشد هیچ جدال و مباحثه‌ای در این باره باقی نمی‌ماند. طبق تجربه‌های پیشین، این امر غیرمحتمل نیست چون برای مثال ثابت شده‌است که زهر یک مار کبرا، روی مار کبرای دیگر اثر ندارد.

بورن به کرات عقربی را در دست گرفته است و نیش آن را با یک پنس نگه داشته است سپس آن را به بدن عقرب فرو کرده و زهر درون آن را با فشار دادن انتهای دم خارج کرده است. از محل زخم، کمی خون خارج شده است اما عقرب روزها به زندگی خود ادامه داده است.

بورن همچنین دو عقرب را وادار کرده است یکدیگر را نیش بزنند. برای این کار ابتدا از عقرب‌های هم‌گونه استفاده کرده است و سپس نمونه‌هایی که گونه‌های ناهمگون بودند را در جدال با هم قرار داده است.

در بعضی مواقع، عقرب گزیده شده اندکی سست و حرکاتش آهسته شدند اما هرگز در اثر گزیدگی نمرد.

او برای این‌که مطمئن شود زهر کاملاً و به‌طور قطع در اثر فشردن انتهای دم خارج شده پس از گزش یک عقرب توسط عقرب دیگر، گاهی به فشردن آن ادامه داده است و زهر بیشتری که از آن خارج شده را به بدن یک سوسری وارد کرده است.

در این آزمایش، سوسری بلافاصله بی‌حال شده و در کمتر از دو ساعت مرد. او همچنین یک جیرجیرک بزرگ را انتخاب کرد و پس از قرار دادن ران پای عقب در معرض نیش عقرب، مشاهده کرد که آن پا فلج شد.

وقتی هر دو ران عقب جیرجیرک در همان نقطه مورد گزش عقرب قرار گرفت، هر دو پای عقب حشره از کار افتادند و جیرجیرک تنها با دو پای جلوی خود کشان کشان از محل دور شد.

نتیجه گزیده شدن جیرجیرک در ناحیه سینه گاه یا توراکس نیز این بود که جیرجیرک سست و بی‌حال شد به طوری که وقتی آن را به پشت قرار دادند، نتوانست روی پاهایش برگردد.

وقتی تعدادی عقرب با هم در اسارت نگهداری می‌شوند، به جنگ انداختن یک جفت از آن‌ها با هم کار سختی نیست.

بورن یک جفت عقربِ مستعد نزاع را جدا کرد. این دو عقرب به مدت دو روز در دفعات متعدد با هم جنگیدند و در این مدت هر کدام به دفعات مکرر دیگری را گزید.

در حالت دیگر، او دو عقرب را که از پیش در حال جنگ با یکدیگر بوده و همدیگر را نیش زده بودند از بقیه جدا کرد. این دو نیز بدون مشکل به زندگی خود ادامه دادند.

در رابطه با فرضیه حلقه زغال گداخته یا آتش که عقرب با قرار گرفتن در محاصره آن ناگزیر می‌شود خودکشی کند، بورن خودش نیز آن را آزمایش کرد. او یک عقرب و یک سوسری را جهت قیاس در یک انکوباتور با دیواره‌های شیشه‌ای قرار داد و یک تکه چوب برایشان گذاشت تا رویش راه بروند.

او به تدریج دمای انکوباتور را بالا برد. در دمای 40 درجه سانتی‌گراد هم عقرب و هم سوسری تحت تأثیر گرما قرار گرفته بودند و ناراحتی در آن‌ها مشهود بود. سوسری عملی شبیه به لیس زدن تمامی پاها و شاخک‌هایش را انجام داد.

در دمای 45 درجه سانتی‌گراد، عقرب بسیار بی‌حال و کند شد و در 50 درجه سانتی‌گراد چیزی با مرگ فاصله نداشت. همین عقرب بزرگ جثه که پیش از آزمایش قوی و خشمناک بود، در این دما به پشت افتاد و هیچ تلاشی برای برخاستن انجام نداد. بورن عقرب را از انکوباتور خارج کرد و رویش آب سرد ریخت.

سپس آن را در یک ظرف سفالی قرار داد. عقرب پس از دو ساعت سلامت و توان اولیه خود را بازیافت. سوسری در انکوباتور باقی ماند تا دما به 52 درجه سانتی‌گراد رسید.

در این دما تقریباً نیمه جان بود. آن را بیرون آورد و کم کم به تعادل فیزیکی اولیه رسید. بورن برای این‌که قرارگیری عقرب و سوسری را در فضای گرم اما خیس و مایع آزمایش کند، آن‌هارا در آبی با دمای 43 درجه سانتی‌گراد قرار داد. هر دوی آن‌هاتقریباً بلافاصله تلف شدند، در صورتی که اگر در آب سرد قرار می‌گرفتند تا چند ساعت زنده می‌ماندند.

استنتاج بورن از انجام تمامی این آزمایش‌ها این است که عقرب‌ها خودکشی نمی‌کنند و وقتی در مرکز یک حلقه آتش می‌میرند گرما باعث مرگشان می‌شود.