وجیهه تیموری در یادداشتی در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: جنگ بد است، نفرتانگیز است، ویرانگراست و هرکس با ظلم و تجاوز و اشغال سرزمینی شروع کننده جنگ باشد، در همه قوانین اخلاقی جهان، متهم و محکوم است.
حرفزدن درباره جنگ، هماندازه نشان دادن تصاویر آن، تلخ و ناراحتکننده است. یک جوری باید همان اولش نوشت: هشدار! هشدار! آنچه میخوانید ممکن است آزاردهنده باشد. اگر طاقت ندارید اصلا نخوانید!
من هم دوست ندارم که از بدیها و چرکها و زخمهایش بگویم! قلمم میشکند تا بگویم که مظلومترین و بیگناهترین و اولین و بیشترین قربانیان جنگ، کودکان هستند و طبیعت؛ همان نمایندگان و نشانههای خدا روی زمین، همان ردپاهای فرشتگان روی خاک و صد حیف از هر کودکی که خوابش حتی یک لحظه با صدای انفجار بمبها آشفته شود یا صدحیف از هر درختی که با آتش جنگ بسوزد و پرندهای بیلانه شود.
اما کودکان حق دارند بدانند که در اطرافشان چه میگذرد و در دنیا چه اتفاقی میافتد. این وظیفه بزرگسالان است که از کودکان در برابر تشویش و پریشانی محافظت کنند و مراقبشان باشند.
من هم میخواهم با همه کودکان حرف بزنم؛ چه آنها که در غزه و اوکراین و افغانستان و لیبی و یمن زندگی میکنند، چه آنان که در کمپها هستند، چه آنان که به گوشه و کنار جهان مهاجرت کردهاند، چه کودکانی که قرار است در آینده به دنیا بیایند و شاید روزی این صفحه را یکی برایشان بخواند ...
میخواهم بگویم هر بار که کودکی به دنیا میآید، شعله یک چراغ کوچک در این دنیا روشن میشود که اگر کسی مراقب آن نباشد، ممکن است خیلی روشن نماند و آن کودک آسیب ببیند.
برای همین افراد بسیاری با اهداف مختلف، تلاش میکنند آن شعله، روشن و پر نور بسوزد و مدام بزرگتر شود و از بلاها و خطرها در امان بماند.
پدرها و مادرهای شما، احساسات شما را و نگرانی شما از اتفاقات گوناگون و حتی کوچکترین ترسها و اضطرابهای شما را به رسمیت میشناسند و با مهربانی به شما گوش میدهند.
هرچه قدر دنیا، آشفتهتر میشود، انسانهای بیشتری دست به دست هم میدهند تا به یکدیگر کمک کنند و در برابر انواع خشونتها، سد بزرگی از همدلی و نوعدوستی و مهربانی تشکیل بدهند.
کافی است یک جای دنیا، یک اتفاق بد بیفتد؛ خواه جنگ باشد خواه زلزله خواه سیل. ببینید که چطور مردم عادی و نیروهای امدادی و خبرنگاران و دولتها و سازمانهای مردمی و بینالمللی کمک میکنند تا اول بچهها را نجات دهند و بعد بقیه آسیبدیدهها را. میدانید وسط ویرانهها، چه عکسهای لطیفی از مهربانی ثبت شدهاند؟ میدانید تا به حال چه تعداد حیوان خانگی نجات داده شدهاند تا در بغل صاحبانشان دوباره آرام بگیرند؟ حتی اسباببازیها و مدادرنگیها جزو وسایل اولیه امدادی هستند که به دست بچهها میرسانند تا زودتر لبخند بزنند و بازی و بچگی را در هر شرایطی از سر بگیرند.
مصیبتها اگر در اندازه کوچکتر هم باشند، اگر دیوارها و قفسها اندازه سلولهای کوچک زندانها تنگ شوند، اگر غمها در قلب نازک پرندهها تلنبار شوند و اگر اشکها از چشم مورچهها بریزند، باز هم در این دنیا انسانهایی وجود دارند که این غصهها را میبینند، حواسشان به کودکان مظلوم زیر بمباران هست، لانه پرنده را تعمیر میکنند و از امنیت و آزادی و زندگی کسانی که نه همزبان هستند و نه هموطن، حمایت میکنند.
مبنای بزرگ عدالت و آزادی این است: همه موجودات سزاوار زندگی در امنیت و آزادی هستند و زورگویی و اشغالگری و کودک کشی در هر شرایطی، غلط است و همه ما در برابر ترویج مهربانی و مدارا و حمایت از یکدیگر مسئولیم.
هر کدام از بزرگترها، یک شازده کوچولو هستند که هزاران گل و روباه در اطرافشان دارند و باید از آنها مراقبت کنند.
پس حالا که آدمهای زیادی دنبال این هستند که امنیت و صلح را در دنیا برقرار کنند، شما هم آرام باشید و درباره همه پرسشها و نگرانیهایتان با بزرگترها صحبت کنید و مطمئن باشید که شعلههای امید روی زمین، شاید مثل چشمک ستارهها در آسمان، سوسو بزنند و مدام پرنور نباشند، اما هرگز خاموش نمیشوند.
مردان، زنان و کودکان فلسطینی هم بالاخره روزی طعم آزادی و پیروزی را خواهند چشید.