سه‌شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۸

ایران، سرزمین گنج‌ها!

از آغاز مردمی متمدّن، دانشی و هنرمند در این سرزمین زندگی می‌کرده‌اند. مردمی با شناخت ارزش‌ها، آن هم در دورانی که در نزدیکی ما مردمی می‌زیسته‌اند که نقره را برتر از طلا می‌دانست‌اند.

ایران، سرزمین گنج‌ها!

محمد صالح علا در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: کتابی را دیدم با عنوان «آداب بازمانده از گذشته‌های دور» تألیف آقای جهانگیر دانای علمی. دربارۀ پدیده‌های وهمی نسبتاً بامزه در تحلیل باورهای انسان تاریخی. با این که موضوع‌های کتاب غیرعلمی است، اما مؤلف با رویه‌ای پژوهشی ـ دانشی در هر فصلی به ذکر مأخذ و پانوشت پرداخته‌اند و در آخر هم نمایه‌ای مفید را سامان داده‌اند.

کتاب شامل مطالب گوناگونی است دربارۀ کُشتی‌های بومی، نقش گیاه ریحان یا اسپرغم در فرهنگ مردم‌وار، آداب و رسوم جویندگان گنج، فصلی دربارۀ خروس‌های عزیز، آداب و باورداشت مربوط به خروس‌ها که این فصل مربوط به خروس، به تنهایی حدود 140 صفحۀ کتاب را تشکیل می‌دهد؛ که من هرگز کتابی نگاه‌گیر دربارۀ خروس به این گستردگی ندیده بودم.

اما در این مجلس مایلم موضوع گنج‌ها را بازگویی کنم. زیرا همۀ مردم عالم می‌دانند که کشور بزرگ ما، سرزمین گنج‌هاست. چرا بیشترین گنج‌های جهان در خاک سرزمین ماست؟

 سرراست‌ترین پاسخ این است که از آغاز مردمی متمدّن، دانشی و هنرمند در این سرزمین زندگی می‌کرده‌اند. مردمی با شناخت ارزش‌ها، آن هم در دورانی که در نزدیکی ما مردمی می‌زیسته‌اند که نقره را برتر از طلا می‌دانست‌اند.

‌ در همان زمان، اینجا مردمی بوده‌اند که دانش تبدیل خاک به گنج را داشته‌اند. مردمی که از آغاز، زیبایی را وارد زندگی روزانۀ خود کرده‌اند. از سر سفره‌‌هاشان کاسه و کوزه‌هایی به جای مانده که امروز در موزه‌های جهان، مهمترین دست‌‌آورد بشری است.‌ گنج‌هایی نگاه‌گیر که همه را شگفت‌زده می‌کند.

پس اینجا مردمی متمدّن و دانشی می‌زیسته‌اند. همین امروز کتاب «صورت‌الکواکب» صوفی رازی، ریاضیدان و اخترشناس سدۀ سوم و چهارم مهشیدی را تصفّح می‌کردم. 

رساله‌ای در پیکرۀ نور که خواجه نصیر طوسی آن را در سدۀ هفتم مهشیدی به فارسی ترجمه کرده است. همان رازی صوفی که راه آسمان را باز کرده.

 چنان‌که پس از او اخترشناس‌هایی چون: شرف‌الدین طوسی، غیاث‌الدین جمشید کاشانی، ابوالوفای جوزجانی، یا ابوریحان با قانون مسعودی و التفهیم، خیام و دیگرها این راه باز شده را ادامه داده‌اند.

 تنها نگاه کردن به آثار ایشان در ما تولید خودباوری می‌کند. که شما بهتر می‌دانید، خودناشناسی و‌ بیگانه‌باوری، ویروس مُهلک واگیر مدرنی است که در شیوع ناامیدی، بی‌امیدی و بی‌آرزویی کولاک می‌کند. دیباچه چنین طولانی شد که مجبورم گفتن از گنج‌ها را به بعد موکول کنم!

نویسنده :
محمد صالح علا
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب